رمان سهم من از تو
-
سهم من ازتو پارت40
-اها باشه داریم میایم کای=چیشده کجا اها باشه داریم میایم چرا بجا منم تصمیم میگیری شاید نخوام بیام! من=رستوران نزدیک…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت39
من=کی اومدی؟ ویلیام=الان جوسیکا=ببین داری اشتباه میکنی من عروسی تو و ویلیامو گفتم آنا=تازشم این چن روزی ک میونگ پیشمونه…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت38
خندیدم… -اره…باز قراره تنهاشم -پس ما چکارهایم؟تاماهستیم تنها نیستی…راستی من واسه یچیز دیگه زنگ زدم -ممنون ک هستید…چیزی شده؟ -بااقای…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت37
-ینی باز تنهاشم؟ -ازاین ب بعد جای میونگ آقا ویلیام هستن! -عهههه چرت نگووو عمراا ابدااااا خندید -عصبانی نشو…جدی میگم…اگرم…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت36
من=راجبِ؟ آقای واتسون=این پسربچه ک دینش باما یکی نیست و از ی کشور دیگست!یکم سخته با ویلیام باشه و… نذاشتم…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت35
من=احتمالا نه،چرا؟ ویلیام=اگه ازت بخوام باهام ازدواج کنی،چی میگی؟ حس کردم دنیا دور سرم چرخید… من=ویلیام ماالان دوستیم من ب…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت34
•الیزابت رفتم سوار هواپیما شدم…یاد ویلیام افتادم ک چطور داشت ازم خواهش میکرد!هیچوقت فکرشو نمیکردم خواهش کردن ویلیامو ببینم!!چند دیقه…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت33
من=باشه…ببخشید جانگ مین همه زحمتا افتاد رودوش تو هوانگ=همچین حرفی نزن…من برم ب کارای پرواز برسم رفتم سمت کارگردان و…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت32
ویلیام=خودتو زیاد اذیت نکن خوب نیست ترسیده سرمو چرخوندم سمتش… من=کی بیدار شدی؟! باخنده گفت… ویلیام=چرا ترسیدی؟ من=خب یهو حرف…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت31
حس کردم دنیا روسرم خراب شد اما بخاطر میونگ سعی کردم آروم باشم سریع قرصمو ازکیفم دراوردم و یکی خوردم…
بیشتر بخوانید »