رمان عاصی
-
رمان عاصی پارت ۳
سیگارش را دود می کند ، روی صندلی نشسته و او ، مردی مو جو گندمی با پوستی سبزه ،…
بیشتر بخوانید » -
رمان عاصی پارت ۲
کلافه سرم را کج می کنم و مینالم : بیخیال شو هایده منِ رسوای عالم شده رو دور نگه دار…
بیشتر بخوانید » -
رمان عاصی پارت ۱
خسته بودم ، از این زنِسعید بودن ، از این مصیبت واگیر دار ، از این بی شوهری و پر…
بیشتر بخوانید »