رمان
نویسندگی رمان رو از سایت مدوان شروع کنید جهت نویسنده شدن ابتدا درسایت ثبت نام کنید و در قسمت منو ارسال مطلب رو بزنید
-
رمان شانس زنده ماندن پارت 2
سوار پراید احسان شدم و گفتم: _ببخشید،علاف شدی بابام چند بسته تنقلات داد گفت بخورید ضعف نکنید. _اشکالی نداره عزیزم…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوکا پارت 7
شوکا پارت⁷ اشکان: شوکا کجایی؟ میدون… آرام شکلات صبحانه را بر سر نان تست کشید. و لب زد: شوکا: اول…
بیشتر بخوانید » -
رمان ازدواج سنتی پارت دوم
پارت دوم اول از همه مردی با کت و شلوار مشکی رنگ مرتب جلو اومد، با اغوش صمیمی زیبا فهمیدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان عشق محدود من پارت ۹
سینا نصفه چایی من رو خورد و از اشپزخونه رفت بیرون! مامانم رفت دنبالش و بهش گفت پسر تو مگه…
بیشتر بخوانید » -
مروارید فیروزهای پارت ۲۲
« مروارید فیـروزه ای » #پارت_بیست_و_دو به تابلوی بزرگ دانشگاه خیره شده بودم! بعد از مدتها انگیزهای پیدا کرده بودم…
بیشتر بخوانید » -
رمان ازدواج سنتی پارت اول
به نام خداوند زیبایی ها. اسم رمان:ازدواج سنتی ژانر:عاشقانه،اجتماعی نام نویسنده:Brta مقدمه: زیبایی هارا خواستم با عشق همراه کنم…. پاهایم…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن پارت ۱
_دخترم کیفت و فراموش کردی! _اومدم مامان به احسان اشاره کردم و گفتم: _مامانم گفته کیفم جا مونده من برم…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوکا پارت 6
شوکا پارت⁶ شاید تمام افراد رستوران از ترس شبنم یا نیما حتی جرعت آخم گفتن هم نداشتند. اما تیارا و…
بیشتر بخوانید » -
رئیس جذاب من پارت ۲۶
طبق معمول دخترا ریخته بودن توی مغازه ها و درو میکردن. پسراام پایه منم مثل همیشه واستاده بودم نگاه میکردم…
بیشتر بخوانید » -
اجبار شیرین پارت۹
پارت☆9 ازدواج مسخره شود .خودش خوب میدانست اگر بهنام آن حرفها را نمیزد فردا حتما جوابش مثبت بود و اینک…
بیشتر بخوانید »