رمان
نویسندگی رمان رو از سایت مدوان شروع کنید جهت نویسنده شدن ابتدا درسایت ثبت نام کنید و در قسمت منو ارسال مطلب رو بزنید
-
༻پـــــریـــآ پارت ۶༻
🌟Part 6🌟 سوار ماشینمون شدیم و تو طول راه هیچکدوممون حرفی نزدیم. بین خونه ی منو مهسا فقط یک کوچه…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش پارت 42
#آترا اومده بودیدم رامسر.. فردای اون شبی که توجنگل موندیم نقاشی هامون رو با مهدیه تموم کردیم و برگشتیم.. اولین…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم پارت ۳۳
دانه های دون شده انار را مشت مشت در دهانش میزاشت از ترشیش صورتش جمع شد ولی سیر نمیشد از…
بیشتر بخوانید » -
༻پـــــریـــآ پارت ۵༻
Part 5 گارسون باقیافه ی کاملا جدی بسمتمون اومد وانگشتشو بسمتمون گرفت وگفت شما خانمهای جـــــــوان!!! منو مهسا باترس اب…
بیشتر بخوانید » -
رمان مثل خون در رگ های من پارت ۲
( اینم یه پارت سوپرایزی🥲✌🏻) رزا_تروخدا…. تروجون عزیزت بزار من برم هیراد_عه چرا قسمم میدی؟ باور کن دست من نیست…
بیشتر بخوانید » -
امیدی برای زندگی پارت ششم
به قلم:♡…Sara….E♡ دستی روی سرش کشید و لب زد: _حالت خوبه؟ خیلی نگرانم کردی _اهوم نگران یا عصبی؟ سهیل لبخند…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم پارت ۳۲
به گوشهایش اعتماد نداشت سرش را به ضرب برگرداند لبخندی زد یک لبخندی که عصبی بودنش را نشان میداد حاج…
بیشتر بخوانید » -
༻پـــــریـــآ پارت ۴ ༻
🌟Part 4🌟 ب سمت اولین کافی شاپی که به چشم میخورد رفتیم و بسمت میزی که خالی بود رفتیم و…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش پارت 41
– شوخییی میکنیی مسیح؟؟؟؟ مسیح: نه بخدا.. حسامم نامردی نمیکرد گاز میداد این دو تا هم مجبور شدن برای گم…
بیشتر بخوانید » -
رمان مثل خون در رگ های من پارت ۱
( رزا ) با حسرت چشم دوختم به پنجره ی کوچکی که توی انبار بود…هوا بهاری بودو بارون میبارید، من…
بیشتر بخوانید »