مطالب وبسایت مد وان
-
رمان هزار و سی و شش روز
رمان هزار و سی و شش روز پارت هفت
4.4 (10) 🌒هزار و سی و شش روز 🌒 🌒پارت هفتم🌒 روی تختم دراز کشیدم و به سقف خیره شدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو
رمان بخاطر تو پارت ۷۰( هیجانی! از دستش ندید)
4.5 (28) قلبم یه لحظه وایستاد اما بعد گفتم:من الان گفتمکه سیما رستمی هستم. از جا بلند میشه و به…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
غرامت پارت 59
4.3 (65) “یامور” -آقای مالک امینی دفاعی دارین از خودتون؟ وکیل کنار مالک با جدیت برای قاضی سری تکان داد…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت دوازده
4 (63) از صبح دلشوره داشت انگار در قلبش داشتن رخت میشستن، زیر لب مشغول دعا خوندن شد تا…
بیشتر بخوانید » -
رمان باران که می بارد
رمان باران که می بارد _ پارت 4
4 (20) کیاراد با شنیدن صدای پیامک گوشی ، به آن نگاه کرد وقتی نام فرسنده را دید با خودش…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿20و19و𝒑𝒂𝒓𝒕18✿
5 (3) ════════════════ سایدا-مهمون دارین کجا میری!؟ ساتیا-خب ی دیقه ببینم چی میخواد سایدا-نه! ساتیا-پس میرم میگم نمیتونم بیام ک…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت هفدهم
4.7 (9) ماکان در همان وضعی که از آرنج به رانهایش تکیه داده بود، گفت: – تو عملش کردی؟ پویا…
بیشتر بخوانید » -
رمان سمبل تاریکی
رمان سمبل تاریکی پارت هفدهم
5 (2) به سختی بلند شد. میتونستم درد رو تو چهره درهم رفتهاش ببینم. – بیخیال نمیشم آیسان. نفسهام کشدار…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت هفتاد و هفتم
3.8 (20) پله هارا آرام و کم جان بالا رفت. _وای من غلط کردم نمیخوام بیام سر کار خیلی زوره…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت 29
4.7 (32) با خروج جیمز همان طور که اشک هایش گونه اش را خیس میکرد روی زمین نشست و با…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتقام خون
رمان انتقام خون پارت ۶۸
4.8 (36) فاصله حیاط تا در خانه را با قدمهای بلند طی میکنم زمانی که دخترکم را در آغوش مامان…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت شصت و سه
4.3 (19) رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_شصت و سه _خوبی؟! رویش را برگرداند… چرا دست از سرش بر نمی داشت؟! حالا…
بیشتر بخوانید »