مطالب وبسایت مد وان
-
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿17و𝒑𝒂𝒓𝒕16✿
5 (6) ════════════════ قلب دخترک ب تپش افتاد!ب یاد نمی آورد تابحال انقدر خوشحال بوده باشد!باصدای والریارشته افکارش پاره شد:…
بیشتر بخوانید » -
رمان باران که می بارد
رمان باران که می بارد _ پارت 3
4.3 (18) مهرآفرین خانم ، داشت برای پسر یکی و یدونه اش ساندویچ نون پنیر آماده میکرد و با خود…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی
رمان چشم های وحشی پارت ۵۹
4.6 (51) # پارت ۵۹ _ چند بار بگم دلم نمیخواهد بری دیدنش. گازی به سیب در دستانم زدم. _…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت 28
4.3 (39) آرام و بدون هیچ حرفی طبق خواسته ی جیمز از خانه خارج شدند. قصد داشت به جایی دورتر…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت شصت و دو
3.8 (22) رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_شصت و دو همچنان خبری از تیدا نبود… همه گوشه ی بیمارستان،در انتظار بودند و…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت یازده
4 (55) به گمونش فکر میکرد علی تهدیدش رو جدی میگیره، اما مثل همیشه خبری ازش نبود همین حرکت…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۴۴
4.2 (62) با دستانش اشک های صورتش را پاک میکند _دراز بکش مائده جان استراحت کن فقط سرش…
بیشتر بخوانید » -
رمان هزار و سی و شش روز
رمان هزار و سی و شش روز پارت ششم
5.1 (20) 🌒هزار و سی و شش روز🌒 🌒پارت ششم🌒 در خونه رو باز کردن و وارد شدم صدای صحبت…
بیشتر بخوانید » -
رمان دلبرِ سرکش
رمان دلبرِ سرکش part44
2.7 (16) شب شده بود تا نمازش را خواند هانیه برای بار دهم صدایش کرد بلند شد تند تند آماده…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت 27
4.7 (35) گرچه روز خسته کننده ای بود اما تمام شب لحظه ای خواب به چشمانش نیامد. کلافه بود از…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی
رمان چشم های وحشی پارت ۵۸
4 (66) # پارت ۵۸ با تابش نور چشم هایم را باز کردم. تو بغل کامیار خوابیده بودم و دستهایش…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕15✿
5 (1) ════════════════ ساتیا-البته فک کنم همون کارین باشه ولی بهرحال! والریا-باشه میپرسم،فکربدنکن شایدم توباشی! کارین،همان باعث دعوایی بود ک…
بیشتر بخوانید »