مطالب وبسایت مد وان
-
رمان باران که می بارد
رمان باران که می بارد _ پارت 2
3.5 (28) در کافه ای دنج در خیابان احمد آباد مشهد ، پسری با صدای بلند می خندید ، هر…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت شانزدهم
3.7 (6) همه به جز کارن بیرون مغازه ماندند. کارن فوراً از تلفن مغازه شماره فرزین را گرفت. چندی بعد…
بیشتر بخوانید » -
رمان سمبل تاریکی
رمان سمبل تاریکی پارت شانزدهم
4.6 (10) با تمام قدرت میدویدم. برام مهم نبود از کجا سر درمیارم، فقط باید دور میشدم، از همه چیزی…
بیشتر بخوانید » -
رمان هزار و سی و شش روز
هزار و سی و شش روز پارت پنجم
4.6 (10) 🌒هزار و سی و شش روز🌒 🌒پارت پنجم🌒 باز هم با فکر به تو از بقیه دور شدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕14✿
5 (1) ════════════════ ساتیا-میگم،شام میخورین؟اگه آره ولش کن حرفم طولانیه! سورن-اره خب،ولی بگو گوش میکنم ساتیا-اگه شام میخورین بعدا میگم!…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۴۳
4.5 (41) بلند میشوم و به سمت اتاق رفتم _کجا میبری نوه امو؟ لبخند میزنم میگویم _میبرمش هدیه اش رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت 26
4.6 (32) _غلط کرده دختره ی پرو… از خداشم باشه تو میری خاستگاریش تک خنده ای میکند و سرش را…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو
رمان بخاطر تو پارت ۶۹
4.1 (13) دستانش میلرزد نفرت وجودش را پر میکند چشمانش را سمت مالکی که بی هوش روی میز افتاده سوق…
بیشتر بخوانید » -
رمان باران که می بارد
رمان باران که می بارد _ پارت 1
4.3 (25) می بوسم و کنار می گذارم … تمام چیز هایی را که ندارم و نباید داشته باشم! دست…
بیشتر بخوانید » -
شعر
شعر کوچه _ فریدون مشیری
3.9 (37) بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت ده
4.2 (46) برخلاف باورش همه چیز داشت به سرعت پیش میرفت. یک هفته بعد خونواده حسام به خواستگاریش اومدن…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕13✿
0 (0) ════════════════ دم گوشش رفت و پچ زد: آرتیا-ارلین گف یکی هست ک دوسش داری و خونشون اون پشته…
بیشتر بخوانید »