مطالب وبسایت مد وان
-
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۲۴
4.5 (41) _آیدین خدایی بس نیست اینقدر به همه باج دادی؟اینقدر خودتو جلوی همه خار و ذلیل کردی؟ سرش را…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی
رمان چشم های وحشی پارت ۵۲
4.4 (52) # پارت ۵۲ ( کامیار) عصبی بودم و احساس خفگی می کردم. در اتاقم باز شد. بوی تند…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت دوازدهم
5.8 (4) با دستان لرزانش دوباره شماره را گرفت. پوست گندمیش زردتر به نظر میرسید و مشخص بود…
بیشتر بخوانید » -
رمان سمبل تاریکی
رمان سمبل تاریکی پارت دوازدهم
4 (16) فصل سوم: حقیقت مرگ رها در رو برام باز کرد و اشاره کرد من اول وارد بشم. ورودی…
بیشتر بخوانید » -
رمان هزار و سی و شش روز
رمان 🌒هزار و سی و شش روز🌒پارت یک
4.6 (27) ?هزار و سی و شش روز🌒 🌒پارت اول🌒 ما نشسته بودیم و داشتیم زندگیمو میکردیم میرفتیم و می…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت 23
5 (31) لباس را جلوی چشم هایش گرفت و آرام به اتاقی اشاره کرد: -برو پرو کن با صدایش از…
بیشتر بخوانید » -
رمان کارما
کارما پارت6
4.2 (37) دوروز گذشته و من همچنان فکرم پیش حرفهای طاهاست حرف اینکه گذشتم برگشته… نگاهم به ساعت دوختم پوفی…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل
رمان شاه دل پارت 58
4.4 (73) شب بعد از رفتن مهمان ها برخلاف صبح کمک کرد تا تمام کار هایش را انجام دهد از…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت شش
4.3 (55) *** سه روز بعد خونواده علی به خواستگاریش اومدن، مادرش حسابی متعجب شده بود ولی لب از لب…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت یازدهم
3.6 (5) رقیه زمزمه کرد. – با نمک! و همتا پشت چشم نازک کرد. نزدیک شدن به شاهین آنطورها هم…
بیشتر بخوانید » -
رمان سمبل تاریکی
رمان سمبل تاریکی پارت یازدهم
4.9 (7) صداهای ریز؛ اما با شتابی اومد، ظاهراً کسی چیزی رو داشت از دست دیگری چنگ میزد. رها با…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت هفتاد وچهارم
3.9 (29) خواست به او بتوپد ولی کوروش اجازه نداد و زود تر لب زد: _خب حالا بیا پاچهی همو…
بیشتر بخوانید »