مطالب وبسایت مد وان
-
رمان بامداد عاشقی
رمان بامداد عاشقی پارت ۲۹
4.7 (27) یکم بعد بیخیال شدن و مشغول حرف زدن بودن ولی نگاه های کسری هم بدجوری اذیتم میکرد..نگاهم رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
غرامت پارت 41
4.6 (73) *** پلکهایم سنگین است، به اجبار از مردمک چشمانم فاصله میگیرند درون اتاقی که در تاریکی فرو رفته…
بیشتر بخوانید » -
رمان پایانی برای یک آغاز
پایانی برای یک آغاز پارت چهاردهم
4.9 (8) آرتا لبخندی زد و گفت: نگران نباش اون با من!! شاید آرتا میتونست رامش کنه به مبل تکیه…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو
رمان بخاطر تو پارت بیست و هفت
4.8 (4) متعجب به در باز شدهنگاه میکنم که کاوه با قدم های بلند میاد درو هل میده و میره…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت 25
4.8 (21) _سلام خانم حالت خوبه _ممنون خوبم ببخشید باعث زحمت شدم _زحمتی نیست خودم خواستم،اون چیه دستت؟ به دستم…
بیشتر بخوانید » -
رمان کوچه باغ
رمان کوچهباغ پارت ۷
4.6 (122) امروز نتیجه زحماتش را میدید بالاخره بعد از چندین ماه تلاش پایان نامهاش را درست کرده بود و…
بیشتر بخوانید » -
رمان انتهای دنیای من با تو
انتهای دنیای من با تو _ پارت 13
4.5 (4) [فلش بک به گذشته] مهراد: ولش کن سعید.. ولش کن..کشتیش. سعید که جلوی چشمانش را خون گرفته بود…
بیشتر بخوانید » -
رمان بامداد عاشقی
رمان بامداد عاشقی پارت ۲۸
4.9 (18) تا نصفه ها رفته بودیم که کناره تخته سنگی ایستادیم که تقریبا هموار تر از بقیه جاها بود..چند…
بیشتر بخوانید » -
رمان ماه گرفتگی (نیویورک سیتی )
رمان ماه گرفتگی (نیویورک سیتی) پارت۱۵
0 (0) دستاش رو دور گردنم فشار میده ، راه نفسم کم کم داره بسته میشه … طرف مقابل قصد…
بیشتر بخوانید » -
رمان حس خالص عشق
رمان حس خالص عشق پارت ۱۱
4.7 (22) – حالا اشکال نداره ، ایندفعه بیار داخل . ولی مشکل ساز نشه . – حله داداش هرچی…
بیشتر بخوانید » -
رمان مثل خون در رگ های من
رمان مثل خون در رگ های من پارت ۴۵
3.4 (21) خدایا چرا با من این کارو کردی؟ مامان چی میگفت؟! سرم بدجوری درد میکرد… دلم میخواست، یه لحظه…
بیشتر بخوانید » -
رمان دختر سرکش
رمان دختر سرکش پارت ۱۳
3.7 (56) حسام_الو کاری که گفتمو بکنین _صبح بانور خورشید بیدار شدم برگشتم سمت در پارم اومد یکی زد تو…
بیشتر بخوانید »