مطالب وبسایت مد وان
-
رمان امیدی برای زندگی
رمان امیدی برای زندگی پارت بیست و هشتم
4.5 (11) شاهرخ بلند شد و مقابلش ایستاد……سهیل آشفته بود…..آشفته تر از هر زمان دیگری! آشفته…..سر درگم…..عصبی _آروم باش پسر….با…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
رمان غرامت پارت 7
4.4 (26) تن خشکام را تکان دادم، قفل در را باز کردم.. مهتاب همانطور که رویا را در آغوش داشت،…
بیشتر بخوانید » -
رمان مثل خون در رگ های من
رمان مثل خون در رگ های من پارت ۲۲
4.5 (57) رزا_هیراد زشته…این حرفا چیه میزنی! هیراد_حالا کجاشو دیدی؟؟ بعد از خوردن صبحونه، هیراد ارشد رو داد بغلم و…
بیشتر بخوانید » -
رمان دختر روستایی
دختر روستایی پارت 4
3.6 (27) *دختر روستایی* پارت [4] -دل ارام کجایی؟ -خونه -براچی میخواستم درمورد چیزی باهات حرف بزنم. بیا همو ببینیم.…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت 4
3 (65) #4 صبح با صدای دادو فریادازخواب بیدار شدم کلافه بلند شدم باچشم بسته یه خمیازه درحد جر خوردن…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 53
4.6 (26) **** فرهود پسر عمویشان گیر داده بود مسیح بخواند…جوان تر ها روی تخت چوبی درون حیاط نشسته بودند…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم
رمان بوی گندم پارت ۶۵ (پایانی)
4.6 (170) روزها از پی هم میگذشتن با فراغی باز از دانشگاه بیرون زد مشکلات…
بیشتر بخوانید » -
رمان پوراندخت
رمان پوراندخت پارت ۱۰
4.3 (21) رمان پوراندخت پارت دهم _ دختر خوشحال باش . خدا بهمون لطف کرده عاشقمون شده . وای خدایا…
بیشتر بخوانید » -
رمان پایانی برای یک آغاز
رمان پایانی برای یک آغاز پارت هفتم
4.4 (12) خنجری نگاه های بد میکرد و که سارا دستم و کشید و گفت :اصلا نگران نباشین من خودم…
بیشتر بخوانید » -
رمان مثل خون در رگ های من
رمان مثل خون در رگ های من پارت ۲۱
4.3 (65) ارشد رو توی بغل خودم فشار دادم و چشمام رو بستم… _رزاا صداش اشنا بود! چشمامو باز کردم…دیدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۶
4.7 (88) مهدیه و زینب به سمش هجوم بردند و او را بلند کردند نگاهش به مردی افتاد، که با…
بیشتر بخوانید » -
رمان دختر روستایی
رمان دختر روستایی پارت3
4.8 (5) *دختر روستایی* پارت[3] دو روز شده بود . که من عاشق شده بودم اما اون پسر نمیدونم چرا…
بیشتر بخوانید »