مطالب وبسایت مد وان
-
رمان آتش
رمان آتش پارت 11
4.8 (24) # آترا همیشه اولین ها سخت ترینه… وقتی یه شب تو اون ویلا موندم و تموم اون خاطرات…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت38
0 (0) خندیدم… -اره…باز قراره تنهاشم -پس ما چکارهایم؟تاماهستیم تنها نیستی…راستی من واسه یچیز دیگه زنگ زدم -ممنون ک هستید…چیزی…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 10
4.7 (45) # راوی دلیلش را نمیدانست.. دلش تنگ شده بود برای برادرش.. احتمالا دلیلش حضور در ویلایی بود ک…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن
رمان شانس زنده ماندن پارت 12
4.9 (9) _باران عزیزم رسیدیم ! اصلا متوجه ی زمان نشدم همش داشتم فک میکردم . _باران؟؟ متوجه شدم که…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 9
4.8 (25) چند روز بعد # آترا جواهر ده.. از وقتی وارد شهر شدیم سنگینیه سینه ام بیشتر شد.. سعی…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت37
5 (1) -ینی باز تنهاشم؟ -ازاین ب بعد جای میونگ آقا ویلیام هستن! -عهههه چرت نگووو عمراا ابدااااا خندید -عصبانی…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوکا
شوکا پارت 16
4.7 (14) شوکا پارت¹⁶ نیما کلافه پوفی میکشد. و شوکا عصبی داد میزند: شوکا: نــــیــــما به والله به حاج حسین…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 8
4.8 (24) همه بودن بحز آترا .. پسرا بحث سیاسی میکردن و دخترا راجب مد حرف میزدن.. یه دفعه آرام…
بیشتر بخوانید » -
رمان اجبار شیرین
اجبار شیرین پارت۱۸
4.7 (57) پارت☆18 – سما خانم ! اگه جون پدرتون براتون مهمه سعی کنید از مشکلات دور و برش کم…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن
رمان شانس زنده ماندن پارت 11
4.8 (45) _تو هیچ جا نمیری باران بهت اجازه نمیدم! _مگه دست تو هست؟ میرم تهران من خَر فک میکردم…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت36
5 (2) من=راجبِ؟ آقای واتسون=این پسربچه ک دینش باما یکی نیست و از ی کشور دیگست!یکم سخته با ویلیام باشه…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت ۳۴
4.5 (140) توی حموم بودم و با بی حالی و لرز، سعی میکردم کارامو انجام بدم که یکی چند تقه…
بیشتر بخوانید »