مطالب وبسایت مد وان
-
رمان غرامت
غرامت پارت 62
4.5 (84) دست تپل یاسان را گرفتم و سمت خودم کشیدم و گفتم: تقصیر یاسان نبود. لبخند کمرنگی روی لبنش…
بیشتر بخوانید » -
رمان سمبل تاریکی
رمان سمبل تاریکی پارت بیست و ششم
5 (2) سام متعجب گفت: – مشکلت با ماشینه؟ با نفرت گفتم: – اینکه خودش لفظ مشکله. رها آرنجهاش رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت بیست و ششم
4.7 (3) حبیب نگاه از آرکا و بامداد که داخل سالن روی تشک خوابیده بودند، گرفت و حین دور شدنش…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه part6
4.2 (18) به یه جاهایی رسیدیم با چشمهایم هرچه دقت میکردم اصلا اینجاها را نمی شناختم مرد _ هوی چته…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص
رمان تقاص پارت یک
4.4 (27) رمان تقاص به نام خدا رمان تقاص به قلم فاطمه برزه کار رمان تقاص :…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانتpart4
4.4 (22) سبزی هارا پاک کردند و پیاز هارا هم خرد ظرف هارا برداشتند و از پله ها پایین آمدند…
بیشتر بخوانید » -
رمان بگذار پناهت باشم
رمان بگذار پناهت باشم پارت ۲
4.4 (26) # پارت ۲ سوار ماشین بابا شدم و به کاسه آبی که پشت سرم ریخته شده بود نگاه…
بیشتر بخوانید » -
یکی بود؛یکی نبود
رمان یکی بود؛یکی نبود!پارت سی و سه
3.6 (18) _اون با توانی با عموم بهم گفت یا با محمد امین (پسر عموم)عقد موقت می کنی یا با…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص
رمان تقاص مقدمه
4.6 (17) گذشته مثل نوار ویدیویی جلوی چشمم به اکران در میاد، سهم من از این زندگی دست و پا…
بیشتر بخوانید » -
رمان هناس مستر
هناس مستر(پارت سوم)
4.6 (11) بابا_یه گردنبند که روش سنگ یاقوته… به بچه ها سپردم ببینن منشاء این سنگه کجاست… اما با توجه…
بیشتر بخوانید » -
یکی بود؛یکی نبود
رمان یکی بود؛یکی نبود!پارت سی و دو
4.8 (9) اتاق کوچکی که دو تا میز سفید رنگ داشت و پشت هر دو میز ؛دوتا پرستار کم سن…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت نوزده
4.1 (56) خونواده عمو حسن هم بودن. بهار با یه تیپ جلف و آرایش مسخره روی مبل تکی نشسته…
بیشتر بخوانید »