رمان عاشقانه
-
رمان آنام کارا
رمان آنام کارا پارت 6
+بریم منم کارم تموم شده. تا زدیم بیرون هر دوتامون هم زمان گفتیم آخیش. _دختره چی تو خودش دیده. +خوبی…
بیشتر بخوانید » -
رمان آنام کارا
رمان آنام کارا پارت 5
چند باری با لیلا خانم و آقا شهریار رفتم کوهنوردی. خیلی خوش گذشت. همش بهم میگن تو مثل دخترمون میمونی،…
بیشتر بخوانید » -
رمان آنام کارا
رمان آنام کارا پارت 4
_اینجوری دیگه باید عضو گروهمون بشی. با ذوق نگاهش کردم. _دلسا درمورد خانوادت هیچی به من نگفتی، البته اگه دوست…
بیشتر بخوانید » -
رمان آنام کارا
رمان آنام کارا پارت 3
اما واقعا آبروریزی بدی بود، آروان با خنده اومد سمتم: _از دور دیدمت، باید این صحنه رو ثبت میکردم. +خیلی…
بیشتر بخوانید » -
رمان آنام کارا
آنام کارا پارت 2
چند سال گذشت و کل کار من شده بود درس خوندن و مقاله نوشتن.تونستم بعد از ۴ ۵ سال برای…
بیشتر بخوانید » -
رمان آنام کارا
رمان آنام کارا پارت 1
به نام چشم و نور و خالق آنها؛ که محبت چیزی ماورای تصور آدمیست و عشق زاده نشود مگر به…
بیشتر بخوانید » -
رمان آمیگدال
معرفی و خلاصه رمان «آمیگدال»
بسم الله الرحمن الرحیم نام رمان: آمیگدال نویسنده: بانوی نقابدار ژانر: تراژدی، عاشقانه، اجتماعی خلاصه: و تو از اولش هم…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان چشم های وحشی فصل دوم پارت 26
# پارت ۲۶ ( کارن) نیمه های شب بود و دایان به آرامی در آغوشم خوابیده بود. ذهن متلاطم و…
بیشتر بخوانید » -
رمان رزا
رمان رزا پارت پنج (5)
منتظر موندم که جواب بده قلبم تند تند میزد یه حسی میگفت این همونیه که دنبالشم همونیه که میتونه منو…
بیشتر بخوانید » -
رمان رزا
رمان رزا پارت چهار 4
با بی اعصابی در خونمو محکم بستمو وارد شدم روز کلافه کننده ای داشتم لباسامو دراوردم و پرت کردم رو…
بیشتر بخوانید »