عاشقانه
-
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۸۷
آرام: خیره به درونِ آینه ی قدی می نگرم … چه از من مانده؟ … دخترکی با یک لباس مشکیِ…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۱۳
درست از جایی که آشوب می گذشت، شاهرخ عبور کرد و دیدش و آشوبِ بیچاره پا به فرار گذاشت بلکه…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۸۶
راوی: بی سیم را جلوی دهانش قرار می دهد – احمد … احمد برو کنار … احمددد روی دیوار خانه…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۱۲
راوی: در بین درختان نخل می گردد و می گردد کف زمین را با پا دقیق لمس می کند،شاید جای…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۸۵
به فکر فرو می روم و لیوان چای را بدون قلپی خوردن روی میز می گذارم چرا هرچه در این…
بیشتر بخوانید » -
رمان یادگارهای کبود
رمان یادگارهای کبود پارت ۱
عنوان: یادگارهای کبود ژانر: عاشقانه و تراژدی نویسنده: لیلا مرادی خلاصه: و مرا رها نمیکند، کابوس دیرینهی غرق شدن در…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۱۱
سرش را به روی اعصاب ترین حالت ممکن بالا می اندازد – اسمت بهت نمیاد … حال نمی کنم ……
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۸۴
آرام: اینجا دیگر کجاست؟ … لوکیشن درون گوشی را بار دیگر چک می کنم … بله!درست همینجاست! … یک انبار…
بیشتر بخوانید » -
رمان سیب سرخ حوا
رمان سیب سرخ حوا «پارت13»
*راوی روزبه سریع و باعجله مادرش رو سوار ماشین کرد و به بیمارستان رسوند. حلما گیج و مبهوت کنار درخت…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۱۰
کمی نگاهم می کند و من سعی می کنم همه ی حرف هایم را در چشمانم بریزم بالاخره ابرو بالا…
بیشتر بخوانید »