رمان عاشقانه
-
رمان
رمان چشم های وحشی فصل دوم پارت 13
# پارت ۱۳ ( کارن) کنار آپارتمان دایان منتظرش ایستاده بودم که بلاخره از ساختمان بیرون آمد و در ماشین…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان بگذار پناهت باشم پارت 15
# پارت ۱۵ روشا بعد از صرف شام، حوالی ساعت دوازده بود که مراسم تموم شد. سوار ماشین شدیم و…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان چشم های وحشی فصل دوم پارت ۱۲
# پارت ۱۲ ( کارن) پرونده رو از روی میز برداشتم و به طرف اتاق دایان حرکت کردم. صدای خنده…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان بگذار پناهت باشم پارت 14
# پارت ۱۴ (روشا) یک هفته بعد از بیمارستان ترخیص شدم. آقای پارسا طبق گفتهاش برام گوسفندی رو قربونی کرد.…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی فصل دوم
رمان چشم های وحشی فصل دوم پارت ۱۱
# پارت ۱۱ دایانا _ یادمه این تتو رو خیلی دوست داشتی. دستم را روی پوستم کشیدم. _ گاهی اوقات…
بیشتر بخوانید » -
رمان بگذار پناهت باشم
رمان بگذار پناهت باشم پارت ۱۳
# پارت ۱۳ دو هفته میگذشت و روشای من هنوز توی بیمارستان بود. به خاطر ضربهای که به سرش خورده…
بیشتر بخوانید » -
رمان بگذار پناهت باشم
رمان بگذار پناهت باشم پارت ۱۲
# پارت ۱۲ دو هفته از اون روز میگذشت عصر همون روز نیکی جون به خونمون زنگ زد و با…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی فصل دوم
رمان چشم های وحشی فصل دوم پارت ۱۰
# پارت ۱۰ (گل چهره) مقابل کامیار نشسته بودم و نگاهم را به نگاهش دوخته بودم. _ خب نظرت چیه؟…
بیشتر بخوانید » -
رمان بگذار پناهت باشم
رمان بگذار پناهت باشم پارت ۱۱
# پارت ۱۱ امشب با دیدن رادوین و اون دختر، تصمیمم برای رفتن جدیتر شده بود. دیگه دلیلی برای موندن…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی فصل دوم
رمان چشم های وحشی فصل دوم پارت ۹
# پارت ۹ ( کارن) پشت میزم نشسته بودم و نگاهم معطوف به همگی افراد حاضر در اتاقم بود. _…
بیشتر بخوانید »