عاشقانه
-
رمان فرفری
رمان فرفری پارت65
بعد از دوساعت صدای در اومد که یعنی کلاس تمومه چنان نفس راحتی کشیدم همه زدن زیر خنده حتی استاد…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۳۳
_راست میگی من حامله بودمو داشتم فرار میکردم…ـ ولی الان اومدم منو ببخشی…بخاطر خودم نمیگم بخاطر بچمون میگم…باور کن نفس…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت64
بعد راه افتادم رفتم پم اتاقش خواستم در بزنم که شنیدم اسم منو گفت منم که فضووووول چسبیدم عین مارمولک…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۱۸
بدون هیچ حرفی بلند میشود و به سمت چادر و کیفش میرود چادر را بر سر میکند و کیفش را…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت63
_خدا سلامتی بده بهشون میام دیدنتون عسل رو هم میبینم دل منم براش تنگ شده بازم شرمنده بابت این مدت…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت62
من کنار در منتظر موندم همه رفتن استاد هم وسایلش رو جمع کرد اومد تمام مدت داشتم با استرس لبم…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت61
از کلاس رفتم بیرون تا یه چی بگیرم بخورم ضعف نکنم سریع یه کیک وآبمیوه خریدم برگشتم داخل نزدیک کلاس…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت60
صبح با صدای مامان بیدارشدم رفتم سرویس بعد رفتم سر سفره سلام پر انرژی دادم نشستم _دختر صبحانه بخور مدارکت…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت59
با فکر آرشاویر خوابیدم وتمام شب کابوس دیدم که اون کنار زیبا نشسته وعاقد داره خطبه میخونه منم اونجام نگاهشون…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۳۲
نگاه نگرانم را از مادر میگیرم و به سمت در میروم صدای پدربزرگ بلند میشود _کجا میری پسر؟ _میرم توی…
بیشتر بخوانید »