نویسنده هایی که به مدت یک ماه پارت گذاری نکنن رمانشون از سایت حذف میشه

دلنوشته

دلنوشته یک دختر مذهبی

3.7
(3)

من یه دختر چادری ام
ولی گرمای تابستون و سرمای زمستون رو به جون میخرم…
تا تو راحت باشی و رابطه زناشویی ات با همسرت گرم بمونه و سرد نشه …
درسته که بیرون چادر می‌پوشم و مثل شما کفش پاشنه بلند و مانتوی جلوباز و موی افشون شده بیرون از خونه ندارم ولی توی خونه خوشکل ترین و دلبرترین لباس هارو می‌پوشم …
درسته که چادر می پوشم ولی دلیل نمیشه که همش نوحه گوش بدم و موزیک گوش ندم …
درسته که من چادر می پوشم ولی دلیل نمیشه که آرایش نکنم و آراسته نباشم …
درسته که چادر می پوشم اما دلیل نمیشه که خوشتیپ یا تحصیلکرده و روشنفکر نباشم…
درسته که چادر می پوشم اما دلیل نمیشه که زنانگی نداشته باشم و لوندنباشم و دلبری نکنم و دستی دستی خود زنونه ام رو فراموش کنم …
آری !من هم یک زنم !
هم مانند هزاران زن دیگر !
اما من انتخاب کردم حیا داشته باشم و وارث بانو فاطمه زهرا باشم…
به انتخاب بقیه کاری ندارم چون ب خوشتیپ بودن و برازنده بودن برای خدایم مهمتر است …

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3.7 / 5. شمارش آرا : 3

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

انار بانو

ذهنی‌پر‌از‌حرف‌و‌دهانی‌پر‌از‌سکوت؛
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x