رمان تو برای او پارت 17
بیرون میرود و پتو را سمت فرزانه میگیرد و میگوید:ببخشید تروخدا یه شیش هفت سالی هست کسی به اینجا سر نزده.هنوز یکمی کار داره.
فرزانه میگوید:نگو اینجوری تروخدا رستا جون.شما ببخش که حالا تو این وضعیت منم مزاحمتون شدم
رستا اخم کرده میگوید:تعارف رو بزاریم کنار.خسته شدم انقدر سر هر چیز تعریف کردیم عه.
فرزانه میخندد و میگوید:من که از خدامه.شما همش آدمو شرمنده میکنی
کمی به خانه مینگرد و میگوید:خونه ی دلبازیه.برای عید یکم تمیزش کنیم بهتر هم میشه.
اینبار صدای رسای ارسلان می آید:فعلا باید سفته هارو از اون بی همه چیز بگیریم.
رستا با شنیدن نام سفته بغض میکند و میگوید:اگه نگیریم بدبخت میشم ارسلان.فرزین زنگ نزده یعنی داره یه نقشه ای میکشه.میندازه منو زندان
ارسلان اخم میکند و میگوید:تورو بندازه زندان؟سرشو هم نمیتونه بخوره.چه غلطا.تا من هستم کی جرعت داره به رستا خانوم چپ نگاه کنه؟
دل رستا قنج میرود از این حمایت های هر چند بی ادبانه اش.لب میگزد و میگوید:دورت بگردم.زشته یکم حیا کن.
ارسلان میخندد و میگوید:چشم حیا هم میکنم.دیگه چی؟
اینبار صدای خنده ی فرزانه هم بلند میشود و نگاه ارسلان روی لبخندش که چالی را روی گونه ی سمت راستش ایجاد کرده ثابت میماند.قلبش تالاپ و تلوپ میکوبد.نفس عمیقی میگیرد و نگاه میدزد:من دارم میرم بیرون.چیزی لازم ندارید؟
رستا بلند میگوید:چرا.از صبح هیچی نخوردیم.گشنمونه خب.
آنقدر لوس و بچگانه میگوید که ارسلان را به خنده می اندازد:چشم شکمو خانوم.فرزانه خانوم شما چیزی لازم ندارید؟
فرزانه بخ ارسلان نگاه میکند که زمین را مخاطب خودش قرار داده بود.این حجم از حیا برای فرزانه ای که همیشه توسط پسران هیز بالاشهری اذیت شده عجیب بود.قطعا اگر یکی از دوستانش ارسلان را میدیدند او را _اُمُل_خطاب میکردند.اما فرزانه دوست داشت.این احترام و خجالت را
آرام زمزمه کرد:نه ممنون.
ارسلان میگوید:باشه پس.چیزی لازم داشتید زنگ بزن رستا.و بعد خداحافظی بلندی میکند و از در خارج میشود
رستا همچنان نگاه از در نگرفته و در دلش غوغاییست.کسی در مغزش میگوید:خب که چی؟رفتن کسی انقدر نگاه کردن داره؟
قلبش داد میزند:معشوق که بره آدم مات میمونه.تو چی میفهمی آخه.
مغز باز میگوید:بابا بر میگرده.چرا اینجوری میکنید.
قلب باز میگوید:عاشق که بشی دو دقیقه هم نبینیش خودش یه عمره
صدای فرزانه او را از جدال بین مغز و قلبش بیرون میکشد:داداشت واقعا آدم خوبیه.
رستا متعجب نگاهش میکند و بعد میخندد:ارسلان داداشم نیست که.پسر عمومه.
فرزانه متعجب میگوید:شما دوتا…باهم..ازد..
رستا باز میخندد و میگوید:نه بابا زن و شوهر و فلان نیستیم.فقط دختر عمو و پسر عموییم که پیش هم زندگی میکنیم.با مسخره بازی ادامه میدهد:خانواده هامون خیلی اوپن مایند و های کلَس هستن مشکلی ندارن با این قضیه.
در دل:ارواح عمه ام را هم اضافه میکند.
_شوخی میکنی دیگه رستا جون؟آخه..اخه چجوری؟
رستا میگوید:اینجوری که من از خانواده ام جدا شدم.و ارسلان هم برای اینکه من تنها نمونم مستقل شد و بعد باهم زندگی کردیم.
فرزانه که هر لحظه بیشتر متعجب میشد گفت:یعنی..آقا ارسلان..بخاطرِ شما..چیز کرد؟
رستا باز میخندد و میگوید:آره بخاطر من چیز کرد.اون موقع من شونزده سالم بود ارسلانم فکر کنم بیست و سه اینا.از خانواده جدا شد و گفت میخواد جدا زندکی کنه.ولی کسی نمیدونست بخاطر من اینکارو کرده.ارسلان مردِ.مرد بودن که به ریش و سیبیلِ کلفت نیست.ادم باید رسم مردونگی رو بلد باشه.ارسلان بلده. اون بلد بود تو همون موقعی که پسرای هم سن و سالش میرفتن دنبال دختر بازی،پشت و پناه بشه.تکیه گاه بشه.سایه ی سر بشه.
اگر رستا میدانست با گفتن این حرف ها جوانه ی دوست داشتن را در دل فرزانه میکارد این هارا میگفت؟به خدا که نه.
رستا ناخواسته داشت ارسلان را با فرزانه شریک میشد.و این ظلم مطلق بود برای روستایی که شش سال عشق ارسلان را در دل نگه داشته
فرزانه سکوت کرد و در دل با خود گفت:اگه الان آتنا اینجا بود میزد تو سر من و میگفت بالاخره کراش زدی؟
زیبا بود خوشقلم. واقعاً حق گفتی مرد به ارسلان میگن وگرنه از اون تیتیش مامانیها ریخته😂
فقط یه نکته کوچیک سعی کن کمتر از کلمه میگوید یا گفت استفاده کنی. بیشتر اوقات نیازی نیست.
عا راستی، امروز یه کلاس درس هم اینجا میذاریم برم کپی کنم بیام😂
از نویسندگی زدی تو کار معلمی؟🤣🤣🤣
نه خواهر معلمی چیه؟🐧
این تاپیکهای درستنویسی رو میبینم دلم میخواد اینجا هم بذارم شاید به کسی کمک کرد😍
موارد نگارشی(خیلی مهم)
#نیم فاصله
◀️در بعضی افعال و کلمات باید به جای فاصله کامل از نیم فاصله استفاده بشه( بسیار مهم)!
⚠️ بعضی افعال دو جزئیاند یعنی دارای پسوند یا پیشوند هستند. در این افعال نیم فاصله الزامی است.
⚠️ افعال استمراری که “می” و “نمی” دارند، باید با نیم فاصله جدا بشن.
🔵میخوام◀️میخوام
🔵می رفت◀️میرفت
🔵نمیشد◀️نمیشد
🔵میسازم◀️میسازم
🔵میتوانم◀️میتوانم
🔵نمیشد◀️ نمیشد
🔵نمیخورد◀️ نمیخورد
♨️افعالی هم وجود داره که دارای چهار حرف هست که هم میتوان به صورت نیم فاصله نوشت هم به صورت چسبیده! اما نوشتن چسبیده و بدون نیم فاصله معقولتر هستش.
⬅️میام، میرم، میشه، میشد، میگه، میزد و… . ◀️نشانههایی مثل”تر”، “ترین” و”ها” که اگر در آخر کلمات بیان، باید از نیم فاصله استفاده بشه.
⏺چایی ها رو پخش کن⬅️چاییها رو پخش کن
⏺آنها با بیادبی حرف میزدند⬅️آنها با بیادبی حرف میزدند
⏺محترمتر
⏺بزرگترین
◀️استثنایی وجود داره! اگر “ها” برای تاکید بیا ، نیم فاصله لازم نیست.
⏺اون زولبیا ها رو نخوری ها!❌
⬅️اون زولبیاها رو نخوری ها!✔
◀️در بعضی کلمات مرکب باید از نیم فاصله استفاده بشه.
⏺دلهره آور←دلهرهآور
⏺هق هق←هقهق
⏺نم نم←نمنم
⏺شگفت انگیز←شگفتانگیز ⏺یکم←یهکم
◀️در کلماتی که به حروف صامت منتهی میشن، ضمایر ملکی با نیم فاصله جدا نمیشه. یعنی قلبش عشقش هر دو درسته چون به یک حرف صامت و بیصدا منتهی شده. اما برای کلمات منتهی به حروف ضمیر ملکی معشوقهاش خانهام درسته.
ــــــــــــــــــــــــ
به کار بردن اعداد”
اعدادی که دارای واو هست رو با رقم مینویسید. اعداد واو دار، اعدادی است که بین دو عدد واو وجود داره.
مثال: ۲۵، ۱۰۲، ۹۷✔
بیست و پنج، صد و دو، نود و هفت❌
و اعدادی که بدون واو هستن رو با حروف مینویسید.
هفده، بیست، ده✔
۱۷، ۲۰، ۱۰❌
اعداد درصد دار به رقم و درصد به حروف نوشته میشه.
مثال: ۵۰%❌
۵۰ درصد✔
در این مورد استثنا وجود دارد و مهم نیست که اعداد واو دار باشن یا… .
و اعدادی مثل بیست و نهم، هفدهم، پنجاه و دوم و… به حروف نوشته میشه. عدد همیشه از معدود خود جدا نوشته میشود.
مثال: یک روز یک شنبه دو تا پنج ضلعی و…
امضا : ترنم مبینا
مطلب مهم
🔵نحوه صحیح نوشتن کلمات چه دار
چقدر
چطور
چگونه
چیکار
چه کار /چکار
🔵نحوه صحیح نوشتن کلمات با این و آن
اینجا
اینگونه
اینبار
آنجا
آنطور
آنبار
🔵کلمات و ضمایر چسبان در لحن محاوره: در لحن محاوره ضمایر چسبان بهتر از به صورت چسبان نوشته شود
خوردم
خواستم
شستم
خواستید
🔵ضمایر در لحن ادبی باید حتما جدا یا به لحن ادبی نوشته شود:
🚫نکته: در زبان و ادبیات فارسی ما ضمایر ملکی “جمع” چسبان خود را “شان” “تان” “مان” میدانیم یا همان “اشان و اتان و امان”
در صورتی اشان و اتان و امان به کار رفت نیم فاصله میگذاریم
و زمانی که تان و مان و شان بود بدون نیم فاصله مینویسیم
دستان
چشمتان
رویتان
علتمان
راهشان
🚫توجه: برای کلماتی که آخرشان “ه” قرار گرفته ضمیر با نیم فاصله قرار داده میشود:
خانهمان / خانهامان
سفرهشان / سفرهاشان
و…
🚫بعضی مواقع میبینم خوانش یک کلمه در حالت چسبان دشوار است مثل (علتمان) پس میتوان
علتمان
یا
علتامان نیز نوشت.
🔵ضمایر اصلی: ام ات اش “مفرد” این سه ضمیر نیز تنها با نیم فاصله درست است:
شانهام
گردناش
🚫توجه
بعضی کلمات نیم فاصله پذیر نیستند:
برای مثال ما دلام نداریم دستام نداریم
پس راحت دلم و دستم مینویسیم
چرا که در خوانش ادبی نیز همین است
دست شما درد نکنه خیلی کاربردین
مرسی لیلا جووننن
دورت بگردم من😘
خدانکنه❤️
وااااییی باور کن فرزانه و ارسلان عاشق هم میشن سر رستا بی کلاه میمونه🥲
از الان دلم سوخت واسه رستا 🥲🤣
دمت گرم فاطمه جونم💋😍
پر قدرت ادامه بده خوشگل خانوم😍
هعب😔😂
مرسی ستی خانومممم
متاسفانه من دیر امدم و این رمانو نتونستم از اول بخانم🥲💔
بزارین اول بخونم بعد نظر بدمممم
خیلی عقب نیستی ادا جان
فقط ۱۷ پارت
خیلی خوشحالم میکنی
هم از قدیم گفتن تعریف دو کسو پیش ملت نکن یکی شوهرت یکی بچه هات😂
هی خواهررر😂😂😂
فرزانه عجب بی شعوریه کاش من اونجا بودیم گردنشو با گیوتین می زدم ولی رستا دیگه خیلی داشت چیز می کرد منم حسودیم شد😂😂😂
خب کراش زده دیگهه😞😂😂
هوی چشاتو از رو ارسلان بردارا اون برا رستاس😂