نویسنده هایی که به مدت یک ماه پارت گذاری نکنن رمانشون از سایت حذف میشه

رمان شاه دل

رمان شاه دل پارت 34

4.2
(464)

تمام چیز هایی که فکر میکرد به درد میخورد را به آنها گفت و از آنجا بیرون زد
زمان میبرد تا سر نخی از افرا دست گیرشان شود
تمام دیشب را بیدار بود و چشم هایش می‌سوخت پس به طرف خانه راه افتاد
شاید بعد از کمی استراحت بیشتر بتواند تمرکز کند

همین که خواست از در ساختمان رد شود نگاهش روی دوربین مداربسته ای که سوپری بغلی بسته بود خیره ماند
چرا زودتر ندیده بود!؟

تمام روزنه های امید در قلبش روشن شد
بی شک تمام فیلم ها را دارند
نشان میداد که دیروز چه کسی وارد خانه شده!

با همان خستگی وارد مغازه شد و آرام زمزمه کرد:

_ببخشید آقا

صاحب مغازه که مرد مسنی بود سرش را بالا گرفت و با تعجب گفت:

_بفرمایید

شاید تعجبش از چشم های قرمز و متورم کیوان بود
بدون هیچ مقدمه چینی رفت سر اصل مطلب

_اگه امکانش هست میخوام فیلم دوربین ها رو ببینم

لحظاتی خیره ی کیوان شد و گفت:

_دوربین ها وصل نیستن پسرم شرمنده

کاش به همین راحتی تمام امید ها را درون قلبش نمیشکست!
چقدر این روز ها دنیا بی رحم شده بود!

کلمه به کلمه اش نشان میداد که حرف هایش چیزی جز حقیقت نیست
به آرامی تشکر کرد و از مغازه خارج شد

اگر کمی دیگر تعلل میکرد بی شک سرش منفجر میشد
با خستگی وارد خانه شد و روی مبل دراز کشید
ولی گویا خواب به چشم های او نیامده بود
تازه ساعت ۸ صبح بود
اس ام اسی که برای گوشی اش ارسال شد باعث شد دست از خواب بردار

دلهره و ترس درون قلبش جا خشک کرده بود
این روز ها زیادی ترسو شده بود؟!

با دست هایی که لرزشش از صد فرسخی هم مشخص بود گوشی را از جیبش بیرون کشید
و با اخمی که ناشی از سردرد بود پیام را باز کرد:

“_خودتو خسته نکن کیوان!
راستی ساعت ۹ شب برات سوپرایز دارم دوست داشتی فیسبوک منتظر باش.”

چشم هایش از خواندن کلمه به کلمه بیشتر از قبل گرد میشد
پس خوب می‌شناخت او کیست!
بی هیچ فکری سری با همان شماره تماس گرفت
ولی چه بد شانس بود که شماره خاموش بود

با عصبانیت گوشی را روی مبل پرت کرد و به طرف آشپزخانه رفت
لیوان آب سرد شاید کمی از سردر هایش را آرام کند

روی صندلی میز ناهارخوری نشست و خواست به تمام کسانی که مشکوک هستند فکر کند
اما مگر خیال افرا می‌گذاشت؟!
کی آنقدر وابسته شده بود!

هر کجای خانه را که نگاه میکرد تنها چهره ی افرا بود که جلوی چشم هایش نقش می‌بست
با همان بغض سنگین سرش را روی میز گذاشت

” در نبودنت دلم میخواهد در نقطه به نقطه ی دیوار های این خانه بنویسم که چقدر دلتنگم
بنویسم که چقدر سخت است نفس کشیدن در خانه ای که بوی تو استشمام نمیشود!
کاش بدانی که چقدر دلم برای دیدنت بی طاقت است
کاش بدانی که چقدر سخت است این تحمل های اجباری!”

……….

با همان لبخند که این روز ها هر لحظه روی لب هایش قرار داشت وارد اتاق شد

دیدن افرا در آن شرایط نه خوشحالش میکند نه ناراحت!
حقیقتا هیچ مشکلی با او ندارد
فقط سهم خودش را میخواهد
همین!

لبش هایش کاملا بی رنگ شده بود و موهایش ژولیده روی صورتش پخش بود
با گوشی موبایل نزدیکش شد و آرام سرش را بالا گرفت

از دیدن چشم های دوباره سودا خشم و نفرت در وجودش شعله ور تر از قبل شدند

سعی می‌کرد هیچ ضعفی نشان ندهد پس با اخم خیره اش شد:

_یکم دیگه تحمل کنی همه چیز تموم میشه

چه کسی باور میکرد که او دل رحم شده!
لحظاتی خیره وضع افرا شد و بعد قهقهه ای زد و گفت:

_فقط نمی‌دونم بعدش باهات چیکار کنم!

با تمام ترس و غصه هایش سعی کرد اهمیتی به حرف های سودا ندهد
هیچ غلطی نمیتوانست بکند

شاید برای تماشا آمده بود که بعد از چند دقیقه دوباره از اتاق خارج شد و افرا را با تاریکی هایی که تا سر حد مرگ از آنها واهمه داشت تنها گذاشت

سودا بازی بدی را شروع کرده بود و کاش بازنده ی میدان افرا و کیوان نباشند!
کسانی که در زندگی به اندازه ی کافی زخم خورده بودند
کاش این بار همه چیز طوری دیگری به پایان برسد
کاش ورق به نفع آنها برگردد!

(پارت طولانی فرستادم خواهش میکنم حمایت کنید
کامنت کم باشه واقعا ناراحت میشم
شاید هم پارت گذاری بره یک روز در میون و هر روز ندم اگر کامنت کم باشه
پس همه کامنت بزارید تا هر روز پارت طولانی بدم 😊🙏)

به این رمان امتیاز بدهید

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 4.2 / 5. شمارش آرا : 464

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

نمایش بیشتر

saeid ..

نویسنده رمان های بامداد عاشقی،شاه دل و آیدا
اشتراک در
اطلاع از
guest
109 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
sety ღ
1 سال قبل

واااییی سعید چقدررر طولانی بود😂🤦‍♀️🤦‍♀️
قشنگ بود ولی کم😁🤦‍♀️

sety ღ
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

واقعا کم بود😂😂😂

Newshaaa ♡
1 سال قبل

آفرین مهی جان😇💙

Fatemeh
Fatemeh
1 سال قبل

کیوان عزیزم 🥺🥺

𝓗𝓪 💫
1 سال قبل

مرسی عزیزم بابت پارت.😁👏
از یه طرف از کیوان خوشم نمیاد از یه طرف دلم میسوره😑

خواننده رمان
خواننده رمان
1 سال قبل

خسته نباشی گلم پارت چندان طولانی هم نبود یه بار دیگه بخونی متوجه میشی😇
کاشکی کیوان شماره و پیامکی که ازش اومده رو بده به پلیس

نسرین احمدی
نسرین احمدی
1 سال قبل

خیلی هم عالی واقعاً سودا پیش خودش چه جور فکر کرده که افرا رو با این وضعیتش گرو گرفته برا هدفش 👌

مائده بالانی
1 سال قبل

خسته نباشی مثل همیشه عالی بود

Tina&Nika
Tina&Nika
1 سال قبل

زیبا بود 💕💕💚

Pari
Pari
1 سال قبل

عالی بود

Ghazale hamdi
1 سال قبل

سودای بی‌شعور گاوووووو🤬
خیلی دوس دارم بدونم هدف سودا چیه😃
بچم کیوان🥺😥
عالی بود سعیدیییی🤍✨️🥰

افراممممممم❤️
افراممممممم❤️
1 سال قبل

سلام من اومدم بعد چند روز

واقعا عالی 😍😍😍😍

افراممممممم❤️
افراممممممم❤️
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

آره نتم داغون بود نمی‌تونستم بخونم

دلم تنگ شده بود برای قلمت

فردا بیشتر بنویس 😭😭😭

افراممممممم❤️
افراممممممم❤️
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

چشمت سلامت عزیزم🌼

Ghazale hamdi
1 سال قبل

ستییییییییی😭😭😭
کجاییییییی😭😭

لیلا ✍️
1 سال قبل

هر چی بگم از قلمت کم گفتم 😊

دلم واسه کیوان و افرا سوخت الهی سودا خفه شی تو آب دختره دیوونه سادیسمی🤬

نازنین
1 سال قبل

عالی بود مثل همیشه ببخش چندروز نبودم ولی همه روخوندم خسته نباشی

تارا فرهادی
1 سال قبل

عالی👍🏻❤️
سعید از سفر برگشتم حوصله ندارم کامنت طولانی بدم خستم😟🤣
ولی به خدا رمان همتون و خوندم

لیلا ✍️
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

اینجام😂

لیلا ✍️
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

حالا باز اینجا خوبه من با اینکه رمانمو اینجا نمیذارم ولی همیشه میام و سر میزنم منتی نیست کامنت هم میدم ولی از اون طرف هم انتظار دارم بقیه هم رمانمو بخونند دیگه تصمیم گرفتم هر کس که حمایت کرد متقابلا حمایت کنم 😞

لیلا ✍️
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

منظورم با تو نیست عزیزم بعضی‌ها فراموش میکنند منم تو این سایت فعالیت ندارم ولی باز میام یه سر زدن زیاد وقت آدمو نمیگیره به خدا

لیلا ✍️
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

آره عزیزم دیدم گذاشتم پارت رو😀

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

این داستان لیلا مایوس میشود🤣🤣🤣

من که بهت گفتم قهرم کامنت نمیدم😎😎😎

sety ღ
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

الان فازم گرفته خو🤣🤣🤣
این داستان سعید پارت نمیده😂😂

sety ღ
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

به من چه😁😁😁

sety ღ
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

بدو برو همین الان بنویس بچه

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
1 سال قبل
لیلا ✍️
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

اوه اشتباه شد این چرا اومد🤧

من کاملا جدی‌ام ستی حالا قهر واسه چی؟

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

نمیدونم دلم میخواد قهر باشم 🤣 🤣 🤣

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
1 سال قبل

عکس پروفت رو دوست دارم😊

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

خودمم دوسش دارم😁❤
خیلی اتفاقی پیداش کردم😂😂

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
1 سال قبل

احساس خوبی به آدم میده عوضش نکن☺

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

هر چی لیلا بگه😁❤

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

ژوووون ایمیلتو دادی بدم به پسرا؟؟؟🤣🤣🤣

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
1 سال قبل

کجای کاری یادمه یه بار شماره‌مو هم تو سایت گذاشته بودم😂

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

خاک بر سرم ندیده بودمش🤣🤣🤣
این داستان لیلا شماره پخش میکند🤣🤣🤣

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
1 سال قبل

دیوونه‌ای تو

سر اون قضیه نازنین شماره‌مو گذاشتم عصبی بودم خب

sety ღ
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

نمیتونم الان مخم درگیر رمان خودمه😂😂😂

sety ღ
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

آره ولی هنوز جایی نذاشتمش احتمالا تو رماندونی بزارمش😁😁😁

Newshaaa ♡
پاسخ به  sety ღ
1 سال قبل

واااییی تورو خدا همه دارن میرن اونجا خیلی سخته فضاشو نیستم اصلا تا الانم تنها رمانی که اونجا خوندم رمان لیلاست😂😭

sety ღ
پاسخ به  Newshaaa ♡
1 سال قبل

حالا هنوز ک نرفتم😂😂😂

لیلا ✍️
پاسخ به  Newshaaa ♡
1 سال قبل

چرا نره خب اونجا بیشتز دیده میشه هر چند کامنت و حمایت کم باشه ولی می‌ارزه باعث پبشرفتشه

Newshaaa ♡
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

نه عزیزم نگفتم که نره شوخی کردم همینجوری😂بره ایشالا موفقیتش رو ببینیم همه آدم باید هرجایی که راحته و باعث رشدش میشه انتخاب کنه😇

Newshaaa ♡
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

بستگی به موضوع داره خب😂

sety ღ
پاسخ به  Newshaaa ♡
1 سال قبل

شما پارت بده نمیخواد اسم انتخاب کنی🤣🤣🤣

Newshaaa ♡
پاسخ به  sety ღ
1 سال قبل

بدجنس🤣🤣😂اصلا من قهرم میرم بابا تازه پارت دادم دندون رو جیگر بذار شاید امروزم دادم😐

sety ღ
پاسخ به  Newshaaa ♡
1 سال قبل

من جیگرام رو خوردم تموم شده😁🤣🤣

Newshaaa ♡
پاسخ به  sety ღ
1 سال قبل

پس لطف کن جیگرای منم بخور چون دوست ندارم😑

Newshaaa ♡
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

خب عاشقانه چجوری مثلا
درام یا مثلا حالت کمدی هم داره یا عاشقانه اجتماعی چطوریه😂

Newshaaa ♡
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

هوم بذار فکر کنم یه کم البته موضوع رو کلا نمیدونم واسه همین قطعا اسم خوبی نمیتونم پیشنهاد بدم بهت حالا بذار فکرامو بکنم ولی به نظرم یه چیزی انتخاب کن که به خود داستان مربوط باشه یا مثلا چیزی که تو خود داستان زیاد ازش استفاده کردی جالبه ما هم قلب بنفش رو همینجوری انتخاب کردیم😂

لیلا ✍️
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

چیزی که زیاده رمان عاشقانه‌ست باید موضوع و روندش رو هم در نظر بگیری

sety ღ
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

کاور رو باهات موافقم😂😂😂

لیلا ✍️
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

اول باید بدونیم رمان چه موضوعی داره اسمش از دل خود داستان بیرون میاد

sety ღ
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

ستایش😁🤣🤣🤣🤣

لیلا ✍️
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

آخه اینجوری نمیشه باید به خود رمان بیاد اگه میخوای تو پی‌وی بهم بگو کمکت میکنم

من خودم رو اسم سه تا از رمان‌هام موندم

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

من سلطان اسمم
بیاید برام داستان رمانتون رو تعریف کنید اسم تحویل بگیرید
کاملا رایگان🤣😂

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
1 سال قبل

من خودم سخت پسندم دنبال یع اسم خاصم داستان رمان رو هم نمیشه لو داد اینجا

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

تو پی تعریف کن خو😁😁😁
بله در جریان سخت پسندیتون هستم😂😂

sety ღ
پاسخ به  sety ღ
1 سال قبل

پی وی*

لیلا ✍️
پاسخ به  sety ღ
1 سال قبل

باشه فقط لو ندی

sety ღ
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

چشم😁
من دهنم قرصه قرصه😂

sety ღ
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

برا من کار راحتیه
یه خلاصه خیلی کلی از رمانم تو ذهنم داشتم
بعد اول برا رمانم اسم انتخاب کردم بعد کم کم بقیه داستان اومد تو ذهنم 🤣 🤣 🤣

sety ღ
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

نمیگم 😁🤣🤣🤣

تارا فرهادی
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

من خواب بودم و گرنه اگه بیکار باشم همیشه تو سایت پلاسم🤣🤣🥺

تارا فرهادی
پاسخ به  saeid ..
1 سال قبل

خوب تا صبح بیدار بودم🥺
داشتم آهنگ گوش میدادم
غزاله گفته بود یه آهنگ غمگین پیدا کنید واسه رمانم دیگه غرق شدم تو آهنگا🤣🤣🤣

تارا فرهادی
پاسخ به  تارا فرهادی
1 سال قبل

لیلی هستی اینجا
من یادم میره بخدا به اون سایت سر بزنم و کلا رمان هایی که اونجا میخونم همیشه ۵ تا ۶ پارت روی هم جمع میشن بعد که یادم میاد میرم میخونم 🥺🥺

لیلا ✍️
پاسخ به  تارا فرهادی
1 سال قبل

اشکالی نداره آناناس😂

ولی منم با اینکه تو این سایت رمانی نمیذارم همیشه سر میزنم سرهم پنج دقیقه هم وقت آدمو نمیگیره نمیخوام به زور باشه هر کی دوست داشت بخونه هر کیم نه موردی نیست راستی گسلایت رو گذاشتی

لیلا ✍️
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

منظورم این بود نمیخوای بذاری

تارا فرهادی
پاسخ به  لیلا ✍️
1 سال قبل

قراره پی دی اف رو بنویسم
راستش وقت ندارم که هر روز پارت بدم مخصوصا الان که مدرسه ها دارن شروع میشن

لیلا ✍️
پاسخ به  تارا فرهادی
1 سال قبل

اوه چه خوب 😊

HSe
HSe
1 سال قبل

عالیییی بود خسته نباشیییی …
پارت بزار سعید جوننن تروخدااا🥲💜

دکمه بازگشت به بالا
109
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x