رمان فرفری پارت58
كنگره 60به منظور رهايي معتاديني كه همواره خواستار رهايي از اعتياد بوده اند و راه حل براي درمان پيدا نكرده اند تشكيل گرديده است اين كنگره بر اساس اصلي پذيرفته شده كمك يك فرد رها شده از مصرف دارو به فرد در حال مصرف دارو يا معتاد است. متشكل شده است . اساس كار ما بر مبناي محبت، عقل و ايمان است . در جلسات هر عضو راجع به تجربه و دانش خودش در مقوله اعتياد سخن مي گويد و از نصيحت كردن پرهيز مي نمايد ما را به هيچ گروهي وابسته نيستيم و از نظر مالي به خود متكي مي باشيم و مي توانيم حامياني داشته باشيم و حاميان مي توانم در اجراي ديگري. کنگره کنگره 6 نقش بسیار سازنده داشته باشند .
کنگره ۶۰ :کنگره ۶۰ یک سازمان تحقیقاتی مستقل است که برای احیای معتادان متجاهر تأسیس شده است که همیشه به دنبال رهایی از زندان سوءمصرف مواد
بودهاند اما هرگز راهحل یا درمان منطقی را پیدا نکردهاند. در مورد اعتیاد به مواد مخدر و خودداری از موعظه یا توصیه به دیگران ما به هیچ گروه دیگری وابسته نیستیم و از نظر مالی مستقل هستیم
. ما می توانیم
خیلی چیزای جالبی درمورد این مجموعه خوندم وبا توجه به حال خوب پدر ومادر معلومه بهترینه
یکم بیشتر خوندم این که همه ی آدما خودشون تجربه مصرف مواد مختلف داشتن
خود بنیان گذار این مکان خودش یه مهندس هست که بخاطر یه اختراع وتحت فشار بودنش رو میاره به مواد
بعد برای این که همسرش گیر نده اون رو هم مصرف کننده میکنه
وجالبتر از همه اینه بعد از کشف درمان اعتیاد برای اثباتش اول پسرش خودش رو مصرف کننده میکنه وبعد درمان رو روی پسرش آزمایش میکنه
😳😲وای چه دلی داشته پس معلومه مرکزش عالیه
همین جوری سرمتو گوشی بود که یه چی خورد رو شونم از ترس جیغ زدم
سرمو بلند کردم دیدم بابا کنارم نشسته
_ترسیدی ببخشید دخترم هرچی صدات کردم جواب ندادی
_عیب نداره حواسم نبود داشتم درمورد کنگره مطلب میخوندم
_خوبه بعدا خودت هم بیا ببین حال روحیت تغییر میکنه
دست آقای ملکی درد نکنه اینجارو معرفی کرد
تا اسمش اومد قلبم شروع کرد بندری زدن ولی سعی کردم نادیده بگیرم اون منو نمیخواست
_خوبه میام راستی آقا اینجا رواز کجا میشناخت
_راستش انگار خیلی ساله میشناسه ولی نگفت چطور شد با اونجا آشنا شد
_اهان باشه سر میزنم همین که حال شما رو انقدر خوب کرده برام کافیه
بعد هم صورتش رو بوسیدم وبا شب بخیر به اتاقم رفتم
دراز کشیده بودم ولی خوابم نمیبرد فکر آرشاویر نمیزاشت
امشب تو فکرم برای اولین بار اسمش رو گفتم وقلبم داشت از جاش کنده میشد
با همه ی اتفاقاتی که افتاده بازم با یادش حالم دگرگون میشه
اما نمیتونم دیگه به آینده وباهم بودن فکر کنم جدا از تفاوت ها اون منو در عرض دوروز کنار گذاشت
ستی چرا رمان من و تایید نکردی؟
یکم صبر داشته باشید🥲🤦♀️
خیلی زیبا بود کلی امتیاز دادم ولی چرا کم
سلام هر روز معمولا پارت میدادید که
میشه بپرسم کی پارت میزارید؟ مردم ایقد منتظر بودم
چرا بعد از ۴ رووووز هنوز پارت جدید نیست!?😥
نمیخواید پارت بزارید 🤕