ماه: شهریور 1402
-
رمان
دوسِت ندارم♥️دیوونتم! _ پارت 3
طاها حاج احمد (پدر طاها): مادرت دکتر نمی خواد.. بهش بگو دارو دواهاشو بخوره زود خوب میشه با خودم کلنجار…
بیشتر بخوانید » -
رمان دلبرِ سرکش
رمان دلبرِ سرکش part20
Narges: بعد از چند ضربه در اتاق پدر را باز کرد و وارد شد _ هِلو مای پدر بابا _…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت چهل ونهم
گوشی اش را گرفت و عکس را روی چهره سهیل زوم کرد. _جان من نگاهش کن چطوری به دوربین نگاه…
بیشتر بخوانید » -
رمان حس خالص عشق
رمان حس خالص عشق پارت ۲۳
تمام بدنش از دیدن آن مرد میلرزید … با چشمانی زاغ به دختر خیره شده بود و سعی میکرد او…
بیشتر بخوانید » -
رمان غرامت
غرامت پارت 48
شو میبرمت پیش عزیزت! * * * از ماشین پیاده شدم و در را آرام بستم، همزمان مهران هم پیاده…
بیشتر بخوانید » -
رمان هیاهو
رمان هیاهو پارت ۷
رمان هیاهو پارت ۷ ******** _باز کن کثافت. باز کن !!! اول صبح بود و داد و فریاد های بلند…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو
رمان بخاطر تو پارت ۶۰
…. وارد کارخونه شدم و به سمت اتاق مدیریت رفتم.امروز با مالکی قرار دارم. در زدم و با شنیدن صدای…
بیشتر بخوانید » -
رمان بامداد عاشقی
رمان بامداد عاشقی پارت ۶۵
بیخیال تمام فکر و خیال ها از دانشگاه بیرون زدم آروم قدم زنان حرکت میکردم که نگاهم به امیر خورد…
بیشتر بخوانید » -
رمان قلب بنفش
رمان قلب بنفش پارت چهل و دو
رمان قلب بنفش💜✨ #پارت_چهل و دو 《راوی》 حرف های آخر صمدی حال اش را خیلی بدتر کرده بود و تمام…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل
رمان شاه دل پارت 26
همین که وارد ساختمان شد مردی با عجله از کنارش رد شد و به طرف واحد روبه رویش قدم گذاشت…
بیشتر بخوانید »