ماه: مهر 1402
-
رمان تفالهی مستی
رمان «تفالهی مستی» پارت 4
ادامهی پارتها در کانال تلگرام و روبیکا. آیدی: @tofale_masti ترسیدم و خواستم محکم در رو ببندم که پاش رو لای…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت شصت ویکم
از گوشه چشم نگاهی به خواهرش که هر لحظه ممکن بود در خواب عمیقی فرو برود انداخت. _سارا؟ _هوم؟ _خسته…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت 2
بینی اش را بالا کشید و به طرف چمدانش برگشت اما قبل از اینکه دستش به آن بخورد آن پسر…
بیشتر بخوانید » -
رمان شاه دل
رمان شاه دل پارت 37
سودا با کفش های پاشنه بلند مشکی اش که روی خاک ها به سختی قدم برمیداشت نزدیک کیوان شد و…
بیشتر بخوانید » -
رمان بخاطر تو
نویسنده ی رمان بخاطر تو و تو برای او
به لطف حمایت های زیادتون من اون یک ذره انگیزه ای رو که داشتم وقتی شروع کردم با نوشتن برای…
بیشتر بخوانید » -
رمان بره ناقلا
بره ناقلا8
پارت8 با اینکه هیچ وقت بازی جرات و حقیقت و بازی نکردم اما چند باری توی فیلما دیده بودم و…
بیشتر بخوانید » -
رمان بره ناقلا
بره ناقلا۷
پارت7 هانیه رو زیاد نمیشناختم، فقط میدونستم خانواده ی خیلی پولداری داره.باباش تو کار بساز بفروش و مامانش هم معاون…
بیشتر بخوانید » -
رمان بره ناقلا
بره ناقلا6
پارت6 بالاخره میکائیل پشت میز نشست و بازی شروع شد. اما از شانس بد درست روبروی من نشست و بطری…
بیشتر بخوانید » -
رمان بره ناقلا
بره ناقلا5
پارت5 سرم رو که بلند کردم هانیه خجالت زده لب گزید و چیزی نگفت،انگار روی صحبتش با اون بود. شونه…
بیشتر بخوانید » -
رمان تو برای او
رمان تو برای او پارت ۱۰
…. در خانه نشسته اند.او و ارسلان و دخترک.. به زور توانست ارسلان را راضی کند تا دخترک برای مدتی…
بیشتر بخوانید »