-
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت48
من=هییییییی جوسیکا=من تمام تلاشمو کردم تقصیر خودته گارسون گیج نگامون میکرد گارسون=یه شیرموز؟ نگاه تندی ب پاتریک انداختم و گفتم…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت47
من=اره عزیزم ولی امشبو اینجاییم ک خوش بگذرونی میونگ=باشه من=بیا بشین میونگ=من پیش ویلیام میشینم من=عه عه عه عه چیگفتم…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت46
یکم بیشتر ب پاتریک دقت کردم دیدم عه هنوزم انگار جوجهم وقتی کنارش وایمیستم من=اهههه برو کناااار انگار فهمید دلیل…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت45
من=ویلیام میخوام یچیزیو باهات درمیون بزارم سرشو بلندکرد و نگام کرد ویلیام=چیزی شده؟ من=خب…تاحالا واست سوال نشده ک چرا زود…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت44
من=نه نه نه تروخدااااا کای=چرا؟منم میام باهات من=نمیخوام برم زوری ک نیست کای=چرا اتفاقا زوریه وایساد و روشو کرد بهم…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت43
-مرسی داداشم -الیزابت چیشده حالت خوبه؟ -خوبم نگران نباش -مرسی دیگه همینقدر بهم اعتماد داری! -معلومه ک بهت اعتماد دارم!…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت42
من=گوش کن عزیز هیچ ربطی نداره من نمیتونم ببخشمش جوسیکا=مگه چیکار کرده تو اشتباه کردی بکی فقط نقشه کشید تاازهم…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت41
پاتریک=من باید برم باکای کای=زر نزن کی گفت جای من تصمیم بگیری؟ پاتریک=بابا لئو زنگ زد گفت مشکلی واسش پیش…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت40
-اها باشه داریم میایم کای=چیشده کجا اها باشه داریم میایم چرا بجا منم تصمیم میگیری شاید نخوام بیام! من=رستوران نزدیک…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت39
من=کی اومدی؟ ویلیام=الان جوسیکا=ببین داری اشتباه میکنی من عروسی تو و ویلیامو گفتم آنا=تازشم این چن روزی ک میونگ پیشمونه…
بیشتر بخوانید »