رمان دیدار دوباره یک عشق
-
رمان دیدار دوباره ی یک عشق پارت یازدهــم
عصبی بود ولی چهره اش یک ادم ریلکس و بیخیال و نشون میداد قدم های محکمی از حرص برمیداشت سوار…
بیشتر بخوانید » -
دیدار دوباره ی یک عشق پارت دهـــم
(ســــــه روز بعد) تو این سه روز تصمیم خودمو گرفته بودم شاید نیما گزینه ی خوبی باشه البته اگه دوسم…
بیشتر بخوانید » -
دیدار دوباره ی یک عشق پارت نهــــم
حال) (هیـــــما) چشمام و باز کردم چیزی یادم نیــــومد از اتفاقات بازور به خودم فشار آوردم آخرین چیزی که یادم…
بیشتر بخوانید » -
دیدار دوباره ی یک عشق پارت هشـتم
فـــــلش بک (راوی) دقیــــقا روزی که قرار بود عقد و عروسی همزمــان باهم باشه و تاریخش و مشخص کنن بود…
بیشتر بخوانید » -
دیدار دوباره ی یک عشق پارت هفــتم
بعد از سه روز مرخص شــدم لباسام و با بدبختی و هزار جــــــــور اخ و داد عوض کردم سوار ماشین…
بیشتر بخوانید » -
دیدار دوباره ی یک عشق پارت ششم
★★★★★★★★★ (هیـــــــما) آروم چشمام و باز کردم و دورم و نگاه کردم گرمای دستی یکی دستم و گرم میکرد روم…
بیشتر بخوانید » -
دیدار دوباره ی یک عشق پارت پنجم
(سامـــیار) اعصابم خورد بود از سر لجبـازی و یه دندهگیش دندونام و از اعصبانیت روی هم فشردم که صدای جیــغ…
بیشتر بخوانید » -
دیدار دوباره ی یک عشق پارت چهارم
یه نیم نگاه بهم انداخت و گفت: بله صدرصد اخه شما در استــانه ازدواج هستی میخوای واست مشکلی پیش نیاد…
بیشتر بخوانید » -
دیدار دوباره ی یک عشق پارت سوم
نیما:نه دیگه من تورو به لیست مهمونام اضافه کردم هیما: باشه چون خیلی التماسم کردی میام یکدفعه پری و نیما…
بیشتر بخوانید » -
دیدار دوباره ی یک عشق پارت دوم
چشمام و که باز کردیم دیدم هاوش و هیرسا دارن از شدت خنده زمین و گاز میگیرن به سرو وضعم…
بیشتر بخوانید »
- 1
- 2