رمان آمیگدال
-
ر مان «آمیگدال» پارت 4
متعجب از اینکه تمام خصوصیات مرا از بر گفته بود، سرم را بلند کرده و گیج و گنگ درون چشمان…
بیشتر بخوانید » -
رمان «آمیگدال» پارت 3
چیزی نگفتم و سکوت پیشه کردم. فضای اتوموبیل از سکوت پر بود و خالی از همهمه. در آن میان، تنها…
بیشتر بخوانید » -
رمان «آمیگدال» پارت 2
وزن تنم را روی بدن بزرگش انداخته و تکتک سرامیکها را با کمک او قدم میزدم. هرازگاهی سر برمیگرداندم و…
بیشتر بخوانید » -
ر مان «آمیگدال» پارت 1
با دستان لرزان کلید را چندین و چند تاب دادم و در انباری را قفل کردم. نفسنفس میزدم و چشمانم…
بیشتر بخوانید » -
معرفی و خلاصه رمان «آمیگدال»
بسم الله الرحمن الرحیم نام رمان: آمیگدال نویسنده: بانوی نقابدار ژانر: تراژدی، عاشقانه، اجتماعی خلاصه: و تو از اولش هم…
بیشتر بخوانید »