رمان شوکا
-
رمان شوکا پارت 28👰🏻♀️
شوکا پارت²⁸⛈️🥘 ( سلام دوستان ببخشید که این پارت کمه😓 قول میدم فردا بیشتر بنویسم💕) یکی از دختر فیلمبردارا گفت…
بیشتر بخوانید » -
شوکا پارت²⁷👰🏻♀️
شوکا پارت²⁷👰🏻♀️💍💕 (سلام دوستان👋 من یه مشکل خانوادگی برام پیش اومده و ممکنه یکم پارت هام رو دیر به دیر…
بیشتر بخوانید » -
شوکا پارت 26🧡🌼
رمان شوکا پارت²⁶🚘🧱 دست چپم تگیه گاه صورتم بود و با دست راستم مشغول بازی با غذام بودم با پیشنهاد…
بیشتر بخوانید » -
شوکا پارت 25🧡🌼
شوکا پارت²⁵📞🏖 _وقتی تو محله دهن به دهن گشت دختر خونده جهانگیر قصاب فرار کرده چند روز بعد همسایه ها…
بیشتر بخوانید » -
شوکا پارت 24🧡🌼
رمان شوکا پارت 24🔪🏘 (سلام دوستان قبل شروع رمان میخواستم بگم که کامنت ها خیلی کمن😔😓 لطفا نظراتتون رو توی…
بیشتر بخوانید » -
شوکا پارت 23🧡🌼
رمان شوکا پارت²³ 💔🪦 پوفی کشیدم. دست و پاهام به این صندلی لعنتی بسته بود و نمیشد تکون بخورم. یکهو…
بیشتر بخوانید » -
شوکا پارت 22
رمان شوکا 🗝🖤 پارت²² _یکم توضیح میدید. +آم..ما دعوت شده بودیم خونه حاج آقا پدر آقا نیما...و آقا نیما رفت…
بیشتر بخوانید » -
شوکا پارت 21
🍁🍂شوکا پارت²¹🍂🍁 با سرعت توی خیابون سبقت میگرفتم و روی بالاترین سرعتم بودم ۵_۶ باز نزدیک بود چپ کنم و…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوکا پارت 20
🍁🍂شوکا پارت²⁰🍂🍁 و میرود تا از آشپزخونه کافه خارج شود که لب میزنم: +ممنون نیما سری تکان میدهد و پشتش…
بیشتر بخوانید » -
شوکا پارت 19
پارت¹⁹ # شوکا کفش های لژ دار پاشنه ۷ سانتی مشکیم رو همراه ساعت اپل واچ مشکیم با کت و…
بیشتر بخوانید »