رمان
نویسندگی رمان رو از سایت مدوان شروع کنید جهت نویسنده شدن ابتدا درسایت ثبت نام کنید و در قسمت منو ارسال مطلب رو بزنید
-
رمان عشق محدود من پارت ۳
به خیال خود فکر میکردم که شاید بخاطر سنش، سختش باشد که اسم من را کامل صدا کند، ولی حالا…
بیشتر بخوانید » -
رمان مروارید فیروزه ای پارت اول
•┄┅┅┄┅┅┄┅┅┄┅┅┄┅┅┄• « #مروارید_فیـروزهاے » #پارت_اول همیشه در لحظاتی که احساس نگرانی میکرد به او آرامش میداد و در دلش نور…
بیشتر بخوانید » -
رمان برای تو پارت 2
#p2 مامان●پسرم امروز چکاره ای ؟هنوز نمیخوای با دختر عمه ات صحبت کنی ؟ما پیش خانواده عمه ات آبرو داریم…
بیشتر بخوانید » -
رمان برای تو پارت 1
شاید در آخر عشق با شکوه و سر و صدا به زندگی یک شخص راه نیابد شاید آن به سوی شخصی…
بیشتر بخوانید » -
رمان عشق محدود من پارت ۲
می گفت پدربزرگت رفت دریا، هنوز بیست و پنج سالم تمام نشده بود، رفت تا برای روز وصالمون از دریا…
بیشتر بخوانید » -
رمان *عطر تلخ* پارت ۸
مادر باردار بود و به شدت خون ریزی داشت با سایز شکمش فکنم حدودا ۸ ماهی داشت اگه بچه رو…
بیشتر بخوانید » -
رمان عشق محدود من پارت ۱
پشت پنجره نشسته ام باران تندی می بارد، همیشه وقتی باران می بارد برایم هزاران حرف دارد حس میکنم باران…
بیشتر بخوانید » -
رئیس جذاب من پارت ۹
_آهااااااایی مرغای عاشق…! خوب مارو پیچوندید اومدید اینجا دارید دل میدید و قلوه میگیریدااا حسووودیمون شد خب. .پری بود که…
بیشتر بخوانید » -
رئیس جذاب من پارت ۸
_الووو کمندد ذلیل شده کجایی!؟ _ پری خانم… من انقدر با ادب سارا انقدر عاقل تو به کدوممون رفتی اخ!؟…
بیشتر بخوانید » -
رمان مهرآنا پارت۸
سرش را چرختند و ماشین ۲۰۶ البالویی را دید سرنشینش زن بود خیلی خوشحال کننده است ماشین که نزدیکش رفت…
بیشتر بخوانید »