مطالب وبسایت مد وان
-
رمان
یکی بود؛یکی نبود!پارت یک
4.3 (35) صدای خندههای بلندش تو گوشام اکو شد،لعنتی اون منو مسخره کرده بود؟ -خفه شو مسخره کردی منو؟ دستاشو…
بیشتر بخوانید » -
رمان ارباب عمارت
رمان ارباب عمارت پارت ۱۲
4.6 (141) خانوادم بودن! مامان رز بابا فرهاد ابجی زهره داداش زهیر وای باورم نمیشه….بدو بدو رفتم بغل مامانم، تا…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن
رمان شانس زنده ماندن پارت 20
4.8 (11) باران غرق فکر بود. باورش نمیشد عزیز تر از جانش بهار از پیشش رفته.آنقدر جیغ کشید تا آب…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم
رمان بوی گندم پارت ۱۱
4.5 (62) حس میکرد دارد دیوانه میشود هم دلش میخواست باشد هم نه !! باید چه کار میکرد !! با…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 25
4.6 (9) – سلااامم.. پارسال دوست امسال آشنا.. یه کم از اون سمانه دل بکن یادی از دختر خاله بیچارت…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت ۴۱
4.8 (76) (کمند) داشتم رو اسفالت خیابون میدویدم .هوا بارونی بود و تاریک. انقدر دویدم و حق زدم که قفسه…
بیشتر بخوانید » -
رمان بوی گندم
رمان بوی گندم پارت ۱۰
4 (44) دریا و ساحل باز هم به سراغ وسیله های دیگر رفتن ولی گندم خستگی را بهانه کرد و…
بیشتر بخوانید » -
رمان تناسخ محنت
رمان تناسخ محنت پارت ۲۵
4.8 (12) دست به س*ی*نه خیره به صورت سر به زیرش شدم. برعکس محمد ریش نداشت و اصلاح تر و…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 24
2.9 (19) # آترا رفتن به مهمانی فضای ویلا رو کاملا عوض کرده.. دخترا از این اتاق به اون اتاق…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن
رمان شانس زنده ماندن پارت 19
4.5 (21) به سمت اتاق رفت.در اتاق را باز کرد که صحنه ای وحشتناک دید. فرشته دخترش بهار را بلند…
بیشتر بخوانید » -
رمان ارباب عمارت
رمان ارباب عمارت پارت۱۱
4.6 (140) ارباب_از همون اولی که اومدی توی عمارت…یه حسی بهت داشتم که نمیدونستم بهت بگم، غرورم نمیزاشت باهات حرف…
بیشتر بخوانید » -
رمان تناسخ محنت
رمان تناسخ محنت پارت ۲۴
4.5 (10) جوابی نشنیدم و بیحال با تنی خسته از چندین ساعت راه، راهیِ در اول در سمت راست راهرو…
بیشتر بخوانید »