مطالب وبسایت مد وان
-
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۳۶
4.3 (32) سه سال از روزی که آمده بودم گذشته بود با کیارش و کیانوش اکیپ شده بودیم و زندان…
بیشتر بخوانید » -
رمان شیرین ترین تلخی
رمان شیرین ترین تلخی پارت ۱۳
4.2 (50) _میدونی ربکا سالایی که با پسرت همکلاسی بودم بهترین سالای عمرم بود اون همیشه هوامو داشت یادمه وقتی…
بیشتر بخوانید » -
رمان زیبای یوسف
رمان زیبای یوسف قسمت هشتم
4.3 (16) جواهر با تپش قلبی بالا به اویی نگاه کرد که حال متجاوزان را مورد خطاب قرار داده بود.…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿𝒑𝒂𝒓𝒕70✿
5 (4) ════════════════ دخترک تیک عصبی گرفته بود و تمام بدنش میلرزید،صورتش سرخ شده و مدام اشک از چشمانش جاری…
بیشتر بخوانید » -
رمان هرج و مرج
رمان هرج و مرج پارت6
4.3 (88) او اینجا چ میکرد؟ اصلا به چه جرئتی در کنار شوهر من بود؟ ناگهان به خود امدم…. کدام…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان حضور مقدمه
4.7 (20) به نام خدا رمان:حضور به قلم فاطمه برزه کار. مقدمه:همه چیز از وقتی شروع شد که من توی…
بیشتر بخوانید » -
رمان زیبای یوسف
رمان زیبای یوسف قسمت هفتم
4.8 (14) پیرمرد کلافه گفت: – گفتم که، ندیدمش. شاید چون قیمتی بوده یکی برش داشته، چه میدونم. نایستاد و…
بیشتر بخوانید » -
رمان به کدامین گناه
رمان به کدامین گناه پارت ۴
4.2 (54) حامد سه ساعت گذشته بود و من هنوز پشت این در شیشه ای چشم انتظار دختری بودم که…
بیشتر بخوانید » -
رمان موعد هچل
رمان موعد هچل پارت 1
4.6 (24) مقدمه: دستانش میلرزید و درحالی که صورتش از ترس عرق کرده بود، لب زد: «نباید اعتماد میکردم…نباید…»شوری عرق…
بیشتر بخوانید » -
رمان شیرین ترین تلخی
رمان شیرین ترین تلخی پارت ۱۲
4.4 (46) متحیر نگاهش کردم که دیگه نخندید و مستقیم تو چشمام زل زد و نگاه برنداشت اخمی کردم که…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت۳۶
4.5 (29) با صدا زدن های مادرش بلند شده و چادرش را درست کرد به محض اینکه در را باز…
بیشتر بخوانید » -
رمان هرج و مرج
رمان هرج و مرج پارت5
4.6 (80) بعد از یکسال ندیدنش حس میکردم که حتی صدایش را هم فراموش کرده ام… پوزخندی زدم.. حسی که…
بیشتر بخوانید »