مطالب وبسایت مد وان
-
رمان تقاص
رمان تقاص پارت دوازده
4.6 (23) میثم) گوشی را به سرگرد حسینی نشان میدهم:کی قراره اقدام کنید؟ها؟کی…وقتی دسته گلمو پرپر کردن؟وقتی رهامو ک…. نمیتوانم…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿65تا𝒑𝒂𝒓𝒕61✿
4.5 (2) ════════════════ خانه که رفت باهمان اعصاب خرابش بامادر دعوایی راه انداخت و سمت اتاق رفت و دررا بهم…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۱۵
4.6 (19) روی کاناپه انداختم و رفت تا سعید را صدا بزند گرمی خانه کمی از دردم را کم کرده…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت بیست و هشت
4.6 (60) 《:گاهی سکوت کردن خوب نیست احتیاط کن شاید دیگه فرصتی برای جبران نمونه!》 تردیدهاش یکی یکی زیاد…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت 42
4.3 (54) دست هایش از استرس میلرزید. کاش میتوانست بگوید که او سام نیست! اما او یک قدم به…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص
رمان تقاص پارت یازده
4.3 (26) _دارم پیداش میکنم خاله…خداروشکر که زنده اس با چشمانی گریان نگاهم میکند و میگوید:کی هاله؟پس کی….پلیسا چرا هیچکاری…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت سی و ششم
4.9 (8) بامداد روی شاخه ایستاده بود و به دیوار نگاه میکرد. – باید پرواز کنیم. مهسا خشمگین به شاخه…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿60تا𝒑𝒂𝒓𝒕56✿
5 (2) ════════════════ ساتیا- چقدر این پسر دروغگوئه سارن- همینو بگو…خب همینو میخواستمبگم بهت نتونستم صبرکنم نا ببینمت ساتیا- مرسی،وای…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت هشتاد وهفتم
3.9 (18) ساسان که به اشپزخانه رفت ماهرو لب زد: _آبجی چرا میخندیدی؟ آبرو نداشتتو بردی که! ماهرخ لبش را…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی فصل دوم
رمان چشم های وحشی فصل دوم پارت ۸
4.5 (41) # پارت ۸ (کارن) با صدای زنگ گوشیام از خواب بیدار شدم. دایان در آغوشم خواب بود. نگاهم…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت۱۲
4.6 (23) موتوری برگشت و آنها از ترس عقب کشیدند تا سد راهش نباشند جلویشان ایستاد کاسکت را برداشت ریحانه…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۱۴
5.2 (20) اصلا معلوم نبود اینجا کجاست! همه جا سر سبز بود و آدمی هم دور و بر نبود راه…
بیشتر بخوانید »