عاشقانه
-
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۱۵
(باید دیروز پارت میدادم، که متاسفانه چون بارون اومد یه نفهمی رفت توی بارون…سرما خورده شدید…نتونستم بدم امروز دادم) حس…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت51
بعد از اون محمد همه چیز رو گفت این که زیبا تحت فشار پدرش هست برای ازدواج با پسری که…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۲۹
(فردا شب ساعت ۹ نیم) بعد از اینکه شام خوردند با کمک سمیرا ظرف ها را شستن و مرتب کردن…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت50
_تموم شد کارتون بریم ؟ _اره چیزی شده حس میکنم حالت خوب نیست _نه نه خوبم بریم نشستیم راه خونه…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۱۴
امروز روزی بود که خواهرش را تقدیم خاک میکرد… چرا بدبختی هایش تمام نمیشدن!؟ حالا دیگر خواهرش میرفت کنار پدر…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت49
تازه تو حموم فکرم شروع شد همش بلاهایی که این مدت سرم اومده میومد جلوی چشمم از اعتیاد پدرو مادرم…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۲۸
(برای اونایی که زمان پارت گذاری رو نمیدونن… من هردوتا رمانم رو یک روز درمیون میزارم و جمعه ها هم…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۱۳
با صدای بوق ماشین پشتی به خودش آمد و ماشین را کناری پارک کرد نفسش را خسته بیرون فرستاد…نگاه به…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت48
سرکوچه رسیدم اول حس کردم صدای در اومد برگشتم دیدم محمد اومده بیرون سریع پریدم پشت دیوار قایم شدم از…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۱۲
دستگیره را فشرد و وارد خانه شد ،روی زمین شیشه خورده بود _جلو نیا…میره تو پات چشمش به مرد افتاد…
بیشتر بخوانید »