رمان آنلاین
-
رمان گذر از رنج ها
رمان گذر از رنجها پارت6
دیگه مهار بغض نشسته تو گلوم غیر ممکن ترین کار عالم بود… سرمون رو به طرف هم چرخوندیم و چشم…
بیشتر بخوانید » -
رمان کارما
کارما پارت4
لا کمر خم شده از کنارم گذشت که اروم گفتم: _بابا.. صدای متوقف شدن قدمهاشوشنیدم.. اب دهنمو قورت دادمو به…
بیشتر بخوانید » -
رمان کارما
کارما پارت3
در حالی که امین دستشو گرفته بود از کنارم گذشتن که اروم پچ زدم : _وایستا… متوجه سکوت جمع شدم..…
بیشتر بخوانید » -
رمان گذر از رنج ها
رمان گذر از رنجها پارت5
با نگرانی به صورت شیما نگاه میکنم، میدونم حرفم باعث میشه بدجوری از کوره در بره با بدبینی بهم خیره…
بیشتر بخوانید » -
رمان کارما
کارما پارت1
#پارت_۲ قدمی به عقب برداشتم… از زمین و اسمون بارون میبارید … به زودی همه متوجه نبودنم میشدن… تند سرمو…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت یک
با صدای مادرش که از تو ایوون صداش میزد چشم از آینه گرفت، روسری قرمز گلدارش رو سرسری روی سرش…
بیشتر بخوانید » -
رمان کارما
رمان کارما پارت1
پارت ۱ انگار امشب آسمون هم به حالم اشک میریخت… همونطور که دامن لباسمو کمی بالاتر گرفته بودم تند تند…
بیشتر بخوانید » -
رمان گذر از رنج ها
رمان گذر از رنجها پارت4
بعد از تموم شدن کارهام به همراه کاسه تخمه به طرف شیما که اونم مثل من در حال بالا پایین…
بیشتر بخوانید » -
رمان گذر از رنج ها
رمان گذر از رنجها پارت3
به مقصد میرسیم به کوچه های قدیمی ولی باصفایی که شروع دوستی مون از همینجا بود و خدا چه قدر…
بیشتر بخوانید » -
رمان گذر از رنج ها
رمان گذر از رنجها پارت2
سفارش هامون رسید. برخلاف خیلی ها که موقع ناراحتی اشتهایی به خوردن ندارن من موقع ناراحتی اشتهام چندین برابر میشه،…
بیشتر بخوانید »