عاشقانه
-
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۹
(سلام بچه ها….امیدوارم حال دل همتون خوب باشه ببخشید که من نبودمو نتونستم پارت بزارم واسه خواهرم یه اتفاقی افتاد….مجبور…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت44
بعداز ظهر آماده شدم به مادر هم گفتم میرم به فرشته سر بزنم سوار ماشین شدم رفتم محلشون رسیدم ماشین…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۸
بلند شد و سمت پذیرش رفت _سلام خسته نباشید من خواهر رهام…اتاقش عوض شده؟ _بردنش توی کما… وحشت زده پرسید…
بیشتر بخوانید » -
رمان مائده...عروس خونبس
رمان مائده…عروس خونبس پارت ۲۳
_فکر میکنی من اینجا خوشبختم؟ خوشحالم از اینکه تو عروسشون شدی؟ اشک هایش دوباره ریختن، ولی او پاکشان کرد…باید قوی…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت43
خوشحال بودم اینکه احتمالش زیاده فرشته قبولم کنه اما نمیدونستم قراره اینقدر اذیت بشم کسی از آینده خبر نداره بعد…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
پارت های آینده رویای ارباب
حس کرد نفس کشید برایش سخت است… خدایا چرا نمیزاری یه زندگی آروم برای خودم داشته باشم؟ حرف های برادر…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۷
_ببخشید نمیخواستم ناراحتت کنم فقط در جوابش لبخند زد بعد از خوردن صبحانه، هردو به اتاق رفتن تا آماده شوند…
بیشتر بخوانید » -
داستان کوتاه
گل زرد
یـهو در ماشینو باز کرد، سرشو انداخت توماشین وپرسید: – اگه من یه روزی نباشم چیکار می کنی؟ بعد بدون…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت42
حالم که یکم جا اومد رفتم سراغ نقشه ها که همون موقع در زده شد بعد آقا اومد داخل به…
بیشتر بخوانید » -
رمان فرفری
رمان فرفری پارت41
فضولی باعث شد دنبالش برم یواشکی گوش وایسادم _بیرونم فردا شرکت همو میبینیم الان دیر شده نمیتونم بیا زیبا درست…
بیشتر بخوانید »