رمان شقیقههای خونین
-
رمان شقیقههای خونین پارت ۵
با شنیدن این حرف، دلارام آرام دستش را پایین آورده و از وَن فاصله گرفت. اهورا وحشتزده خواست به سمتش…
بیشتر بخوانید » -
رمان شقیقههای خونین پارت ۴
چشمانش را در حدقه چرخاند و با وحشت زمزمه کرد: – او…اون…خون مشکیه…خونِ…. . کلامش با رها شدن دلارام روی…
بیشتر بخوانید » -
رمان شقیقههای خونین پارت ۳
اهورا در آن تاریکی به دنبال سرشانهی دلارام گشت و وقتی بازوان لاغرش را لمس کرد، به شدت دستش را…
بیشتر بخوانید » -
رمان شقیقههای خونین پارت ۲
«امیدم به اون بالایی هست» ___دوستان قسمت اولیهی این رمان به صورت سوم شخص نوشته شده و مابقی رمان از…
بیشتر بخوانید » -
رمان شقیقههای خونین پارت ۱
نام رمان: شقیقههای خونین به قلم: ویدا ژانر: اجتماعی، معمایی، عاشقانه خلاصه: روزهایی پر تنش خبر از شیوع مرضی میدهد…
بیشتر بخوانید »