رمان کوچه های تنهایی
-
رمان کوچه های تنهایی پارت۸
[v] پارت۸ نتونستم چهرشو ببینم از خواب پریدم عرق سردی روی پیشونیم نشست پاشدم ساعتو نگاه کردم ساعت6:10دقیقه رو نشون…
بیشتر بخوانید » -
کوچه های تنهایی پارت ۷
[v] پارت۷ _یه فایل درست کردم تا یکساعته دیگه بهم پول رو میدید منم رمز رو میدم _با من بازی…
بیشتر بخوانید » -
رمان کوچه های تنهایی پارت ۶
[v] پارت ۶ لباس رو نگاه کردم مخمل بود و سبز رنگ واقعا قشنگ بود ولی یه چندتا ایراد داشت…
بیشتر بخوانید » -
کوچه های تنهایی پارت ۵
هع عوضی به من داره خیانت میکنه حق بهش میدم ولی نمیدونم چرا در درونم احساس ناراحتی ندارم داشتمپیاماشون رو…
بیشتر بخوانید » -
کوچه های تنهایی پارت۳
[ ] کوچه های تنهایی پارت۴ _دستتون درد نکنه دخترا _نمیخای بگی قضیه این کبودی روی صورتت واین همه پول…
بیشتر بخوانید » -
کوچه های تنهایی پارت ۳
[ ] پارت ۳ الان وقتش بود یه کلاه از این مدلای دزدی سرم کردم چون نمیخاستم شناسایی بشم به…
بیشتر بخوانید » -
رمان کوچه های تنهایی پارت2
[ ] .کوچه های تنهایی پارت۲ -باشه اتاق سمت راستی واسه تو -ممنونم مارال جانممم جانم رو با حرص گفتم…
بیشتر بخوانید » -
رمان کوچه های تنهایی پارت1
همه چیز سریع گذشت اونقدر سریع که حتی نفهمیدم و نمیفهمم کجای زندگیمم یه زندگی پرتنش سخت ، دردآور انگار…
بیشتر بخوانید »