رمان
نویسندگی رمان رو از سایت مدوان شروع کنید جهت نویسنده شدن ابتدا درسایت ثبت نام کنید و در قسمت منو ارسال مطلب رو بزنید
-
رمان شانس زنده ماندن پارت 4
_احسان این خونمونه؟اشتباه نمیکنی؟ خونه ی روبه روم اصلا جالب نبود.یه خونه ی حیاط دار با در های خاک گرفته…
بیشتر بخوانید » -
سهم من ازتو پارت30
بافک کردن به حرفی ک زده بود یهو وسط گریهام نگاش کردم…ویلیام بااون غرورش داشت ازم معذرت میخواست؟عجیبه واقعا عجیبه!…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من پارت ۲۸
_الووو جانم مامان!؟ _کمند دخترم خوبی!؟میگم تو از آراد خبر نداری !؟ _چطور مگه!؟ _اخ مادرشوهر و پدر شوهرت…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوکا پارت 8
شوکا پارت⁸ و با لبخندی که جوابش لبخند مهربان گلچهره است. او را به سوی عمارت توسلی راهنمایی میکند. کیف…
بیشتر بخوانید » -
رمان ازدواج سنتی پارت چهارم
پارت چهارم سرش از توی موبایلاش در آورد و با صدای بلندی گفت:آزاده لباسای سوارکاریم و آماده کن. ناخواسته بدون…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن پارت 3
_خب بشین نیم ساعت بخواب .بعد رانندگی کن حالا ساعت ۷ بشه ۹ چه فرقی میکنه؟اصلا ساعت ۱۲ شب برسیم.چه…
بیشتر بخوانید » -
در حصار دامون پارت اول
“درحصار دامون پارت اول” بوی مطبوع قهوه حتی اتاق را هم آرام می کرد.دخترک آنقدر غرق مطالعاتش شده بود که…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من پارت ۲۷
سرم گیج میرفت احتیاج به مسکن داشتم و احساس ضعف میکردم. موهامو همونطور شلخته از پشت محکم بستم. یه…
بیشتر بخوانید » -
رمان ازدواج سنتی پارت سوم
پارت سوم بیکار توی اتاق می چرخیدم، بعد از اون همه خواب معلوم بود که شب سرگردون میشم! در تراس…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن پارت 2
سوار پراید احسان شدم و گفتم: _ببخشید،علاف شدی بابام چند بسته تنقلات داد گفت بخورید ضعف نکنید. _اشکالی نداره عزیزم…
بیشتر بخوانید »