مطالب وبسایت مد وان
-
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۱۰۳
4.4 (64) اما طلا ول کنش نبود … واقعا چگونه حساب مجازی ساخته است؟ … طلا باهوش هست،اما نه دیگر…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۲۸
4.6 (55) حتی ذره ای درک نمی کند … در شهر همه چیز رواج بود … اینجا ده بود ……
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۵۹
4.6 (56) آرمان را هرچه بیشتر میشناختم، اطمینان مییافتم که از دوازده سالگی به بعد تنها رشد فیزیکی کرده بود…
بیشتر بخوانید » -
رمان او خدایم بود
رمان او خدایم بود پارت ۹
4.5 (46) # پارت ۹ (سروش) مقابل تی وی، رو کاناپه دراز کشیده بودم. با سینی غذا کنارم نشست. _…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ ظلمت
رمان پرتویِ ظلمت پارت ۱۵
4.9 (12) شیلد را از روی صورتش برداشت و رو به افشین پرسید: – از این قطعه چندتا داریم؟ افشین…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۱۰۲
4.5 (60) حواسش هیچ به رفتار زننده اش نیست … مستی که شاخ و دم ندارد حاجی صفوی نمی داند…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۲۷
4.6 (48) آشوب مانند یک چوبِ خشک فقط نگاه می کند … دارد همه چیز را در ذهنش دسته بندی…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۱۰۱
4.6 (64) می خندم و دستگاه فشار را دور بازویش سفت می کنم – همین یکی بود! – اومدی پیش…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۲۶
4.5 (57) کمی مکث می کند تا خودش را پیدا کند – من … میرم دیگه … با اجازه پشت…
بیشتر بخوانید » -
رمان او خدایم بود
رمان او خدایم بود پارت ۸
4.5 (41) # پارت ۸ ( جانان) مقنعه را روی سرم مرتب کردم و با کرم زخم گوشه لبم را…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ ظلمت
رمان پرتویِ ظلمت پارت ۱۴
4.9 (15) مادرش دست به کمر، روی مبل دراز کشید. خاک که هیچ، حتی پرزهای معلق در هوا را به…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشمهای لال
رمان «چشمهای لال» پارت 3
4.5 (26) از سر جایش بلند شد. مگر دیگر جایی برای ماندن داشت؟ پیش که بماند؟ دیگر وقتی خواهر به…
بیشتر بخوانید »