مطالب وبسایت مد وان
-
رمان در پرتویِ ظلمت
رمان پرتویِ ظلمت پارت ۷
4.7 (20) سهراب ماشین را در جایگاه خودش پارک کرد و پیاده شد. چقدر سنگین خواب بود که با وجود…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۲۰
4.4 (66) – خبر که … دست توئه … بلند شو همان پشت پناه گرفته ام … نکند شاهرخ دوتاییمان…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۹۳
4.4 (59) دست و پا می زنم این حرکات خشن و بی منطق قطعا باید متعلق به این بوی سرد…
بیشتر بخوانید » -
رمان او خدایم بود
رمان او خدایم بود پارت ۳
4.5 (44) # پارت ۳ کتاب و جزوهاش را درون کیف دستی اش گذاشت و از جایش بلند شد. کلاس…
بیشتر بخوانید » -
رمان مرد مشکی من
رمان مرد مشکی من part. 19
4.3 (52) با اخم وارد هتل شدم عصبی دکمه آسانسور فشردم حوصله صبر کردن هم نداشتم سمت پله ها رفتم…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۵۳
4.4 (60) حالم هیچ خوش نبود. به اهورا گفتم: «من دیگه نمیتونم» ساعت تازه داشت سه را رد میکرد. گفت…
بیشتر بخوانید » -
رمان آنام کارا
رمان آنام کارا پارت 54
4.2 (34) حرفاشو زد از اتاق عصبی بیرون رفت نمیدونستم باید بهش اعتماد کنم یا نه اما چاره ای جز…
بیشتر بخوانید » -
رمان آنام کارا
رمان آنام کارا پارت 53
4.3 (32) واقعا دیگه برام خسته کننده شده بود اینکه روی تخت بمونم و تکون نخورم. چاق شده بودم به…
بیشتر بخوانید » -
رمان شکار ماهی
شکار ماهی پارت ۴
4.8 (26) با صدای خسته نباشید گفتن استاد لوازمم را در کیف گذاشتم و همراه با الهه و سوگند از…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۱۹
4.6 (70) این پا و آن پا می کنم برای در زدن یا نزدن … قطعا جسم بیهوشِ خانراده چیزی…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۹۲
4.5 (62) – می دونم گند زدم … می دونم دلتو شکستم … ولی درستش می کنم … تو فقط…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ ظلمت
رمان پرتویِ ظلمت پارت ۶
4.7 (23) بعد از وراجی های ستاره، چشمانش را برای دقایقی بست. نیاز داشت ذهنش را مرتب کند تا بتواند…
بیشتر بخوانید »