مطالب وبسایت مد وان
-
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت۵۱
4 (26) شنیدن صدای سهراب باعث شد نگاه از تتوی مشکوک پوریا بگیرد سهراب بر روی صندلی سمت چپش نشست…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۴۹
4.3 (30) سهیل با عصبانیت داد زد: _ چرا اومدی تو؟ دروبستم کسی نیاد! سیاوش اخمی کرد و جواب داد:…
بیشتر بخوانید » -
رمان زیبای یوسف
رمان زیبای یوسف قسمت۳۳
4.5 (14) باد تندی در جریان بود و صدای ماشینها خیابان را به همهمه انداخته بود. همتا حتی زمان تعویض…
بیشتر بخوانید » -
رمان هرج و مرج
رمان هرج و مرج پارت 19
4.4 (59) سایمان کلافه دستم را میگیرد و نق میزند.. جان حرف زدن ندارم.. حس میکنم فشارم افتاده.. صدای قدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان زیبای یوسف
رمان زیبای یوسف قسمت۳۲
4.2 (18) رقیه هم زمان با خارج کردن نفسش روی تخت نشست. تخت در وسط اتاق بود. یک طرفش پنجره…
بیشتر بخوانید » -
رمان زیبای یوسف
رمان زیبای یوسف قسمت۳۱
4.5 (16) همتا شوکه شده نگاهش کرد که گفت: – هرگز! فکرش رو هم نکن که من تنها بذارم بری.…
بیشتر بخوانید » -
رمان هرج و مرج
رمان هرج و مرج پارت 18
4.2 (132) کلافه لگد محکمی به در میزند و خارج میشود به سمت سایمان برمیگردم که سعی میکند بغضش را…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۴۸
4.3 (30) خودم را به اتاق رساندم و در کمد را باز کردم برای منی که تا چندسال پیش در…
بیشتر بخوانید » -
رمان امیدی برای زندگی
امیدی برای زندگی پارت 98
4.6 (27) صدایش را در سرش انداخت. _یلدا؟ یلدا بیا دیگه چند لحظه بعد یلدا دوان دوان از پله ها…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان چشم های وحشی فصل دوم پارت 25
4.3 (58) # پارت ۲۵ (کارن) کنار شومینه نشسته بودم و شیشه ودکا در دستانم سنگینی می کرد. با آن…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان زیبای یوسف قسمت۳۰
4.4 (14) – ماکان؟ قباد “نچ”ای کرد و غر زد. – باز کی این رو بیدار کنه؟ بازوی لخت و…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت۵۰
4 (32) هر دو با دیدن عکس رهام خشکشان زد این اتفاق به پسر همسایه هم مرتبط بود؟ قطعا مرتبط…
بیشتر بخوانید »