مطالب وبسایت مد وان
-
رمان در بند زلیخا
در بند زلیخا(یه خبر ویژه حتما بخونش!)
نگاه سردش را به رقیه داد. چرا داشت گریه میکرد؟ مگر اتفاقی افتاده بود؟ نگاهش که به چوبه دار افتاد،…
بیشتر بخوانید » -
رمان بگذار پناهت باشم
رمان بگذار پناهت باشم پارت ۹
# پارت ۹ تو اتاقم نشسته بودم و سرم تو پرونده ها بود. زندگیم مثل یک فیلم از جلوی چشم…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص
رمان تقاص پارت ده
پارت نه _شیما…شیما آبجی بیام تو؟ صدای ضعیفش بخاطر بسته بودن در اتاق به گوشم میرسد:بیا تو آبجی. وارد اتاقش…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت بیست و هفت
این حس تازه جوونه زدهاش حالا از دم رو به زوال بود، حسام تموم محبتهاش رو ازش دریغ کرد.…
بیشتر بخوانید » -
رمان در بند زلیخا
رمان در بند زلیخا پارت سی و پنجم
مهسا شوکه شده نگاهش را بینشان چرخاند. ناباورانه لب زد. – میخوای بگی که… بهم شک کردن؟! واکنشی از آنها…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای ارباب
رمان رویای ارباب پارت ۲۹
ناباورانه نگایش میکند _چی؟ _باباجان میگم چرا چادر نداری خدایا میبینی خودت دیگه؟ _الان مشکل تو چادر نداشتن منه واقعا؟!…
بیشتر بخوانید » -
رمان رویای من
⸾رَِوَِﻳَِاَِےَِ ﻣَِنَِ⸾ ✿55تا𝒑𝒂𝒓𝒕51✿
════════════════ مانیا- وای امشب عروسی باید بریم بعد درسم دارم نمیدونم برم،نرم،چیکار کنم!آخه بخدا الان ساعت6 عصر چجوری حاضربشم! ساتیا-…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۱۳
بطری نوشابه را سر کشیدم که دستی آن را کشید و ریخت روی لباسم _ چته روانی؟ سهیل _ نیاوردمت…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت 41
جلوی آینه کش موهایش را محکم کرد و از اتاق خارج شد موقع صبحانه از اتاق خارج نشده بود چون…
بیشتر بخوانید » -
رمان چشم های وحشی فصل دوم
رمان چشم های وحشی فصل دوم پارت ۷
# پارت ۷ (گل چهره) همراه عمه شکوه در سالن نشسته بودیم و منتظر بچه ها بودیم _ به چی…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا
سلام دوستان. پارتگذاری این رمان از این به بعد در برنامه ی رمان لند هستش اونجا پارت ها طول تر…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت بیست و شش
《:میدونی گاهی وقتها بیخبر از همه جا اتفاقایی ممکنه بیوفته که دست خودت نیست ولی اونی که شکست میخوره…
بیشتر بخوانید »