مطالب وبسایت مد وان
-
رمان چشمهای لال
رمان چشمهای لال پارت 10
4.8 (22) سلام عشقای من! خیلی دوستون دارم این پارت طویل خدمت شما. لطفا وقتی کامل پارت رو خوندین حدستون…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۱۱۶
4.5 (62) آرام: چنگال را در مجموعه ای از کلم های موجود در سالادم می چرخانم و پرش می کنم…
بیشتر بخوانید » -
رمان مرد مشکی من
رمان مرد مشکی من part. 21
4.3 (34) با سنگینی نگاهی پلکای خستمو باز کردم خمیازه ایی کشیدم اولین چیز لبای امیر جلوم بود +قربون خمیازه…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۱۱۵
4.5 (62) سلیم از خدا خواسته نامحسوس علامت می دهد که اوضاع خراب است و باید روش مناسبی برای بحث…
بیشتر بخوانید » -
رمان یادگارهای کبود
رمان یادگارهای کبود پارت ۹
4.3 (18) با صدایش از افکارش خارج شد و گنگ سر تکان داد. حاجطاهر چشمغرهای به دخترش رفت و از…
بیشتر بخوانید » -
رمان او خدایم بود
رمان او خدایم بود پارت ۱۶
4.4 (42) # پارت ۱۶ ( جانان) شیر آب را بستم و پیشبند را به لبه کابینت آویزان کردم. خانم…
بیشتر بخوانید » -
رمان شکار ماهی
شکار ماهی پارت ۶
4.8 (18) رو به روی کافه ی همیشگی می ایستم و به میز نزدیک شیشه خیره میشوم . اورا میبینم،…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۶۹
4.6 (64) دستم را زدم زیر سرم که ببینم شوهرم چه میکند. مطمئن شد پنجره قفل است، ساعتش را درآورد…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۱۱۴
4.5 (64) من چگونه دوام آورم و به آهو نگویم آراز زنده است؟ … آهو خیلی بیشتر از من وابسته…
بیشتر بخوانید » -
رمان مرد مشکی من
رمان مرد مشکی من part. 20
4.6 (42) آرمین _لباسات رو دربیار با عشوه مانتوشو درآورد رو صندلی نشستم خیرش شدم پوکی به سیگار زدم دقیق…
بیشتر بخوانید » -
رمان یادگارهای کبود
رمان یادگارهای کبود پارت ۸
4.3 (19) دوست نداشت جوابش را دهد. از همان اول هم رابطهی دوستانهای با امیر نداشت. نمیدانست چرا؟ اما همیشه…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۱۱۳
4.4 (56) سردار داشبوردی که خراب شده و روی پایم افتاده را محکم می بندد که شانه هایم بالا می…
بیشتر بخوانید »