مطالب وبسایت مد وان
-
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۶۱
در خیابان های ترکیه می چرخیدیم و سر بستنی بحث می کردیم. انگار نه انگار دیشب را غمباد گرفته بودیم.…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت۶۳
همینکه به پایین رسید چشمانش گرد شد! رهام خیلی عادی میان جمعیت راه می رفت. با دیدن او لبخندی زد…
بیشتر بخوانید » -
داستان کوتاه
کاکتوس | قسمت ۴
همین حرکتش او را از بهت خارج کرد. سراسیمه و در عین حال عصبی با تکیه دادن به دیوار خودش…
بیشتر بخوانید » -
رمان ماه نشین
ماه نشین | پارت ۶,۷
#ماه_نشین #پارت6 مرده وار پله ها را بالا میروم داخل راهرو که پا میگذارم نگاهم به نگاه منای خوش آرایشی…
بیشتر بخوانید » -
رمان ماه نشین
ماه نشین | پارت ۴،۵
مٰآه࣬ نۨشۜ࣫ݺ࣮نۨ ⚘❥مۘلۙڪه࣬ ݺ࣮ اٰڡ࣪ࣾعٔݺ࣮❥᭬⚘ به قلم 𝒻𝒶𝓉𝑒𝓂𝑒.𝒻: #ماه_نشین #پارت4 «موضوع چیه؟؟» با مکث نگاه خیره ام را به چشمان…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص
رمان تقاص پارت ۲۸ عیدی
در اتاق روبه رویش ایستاده ام با بالاتنه ای برهنه روی صندلی نشسته است. گرشاسب پشت من ایستاده است نگاه…
بیشتر بخوانید » -
کاکتوس | قسمت ۳
بیخیال شانه بالا انداخت و دوربین عکاسیاش را از دور گ*ردنش باز کرد. ته کوچه دوباره چشمش به همان…
بیشتر بخوانید » -
رمان تقاص
رمان تقاص پارت 27
تقریبا از شبی که با گرشاسب غذا خوردیم سه شب میگذشت و در این سه شب تقریبا با من حرفی…
بیشتر بخوانید » -
رمان هرج و مرج
رمان هرج و مرج پارت ۲۳
سایمان گیج شده نگاهش را به من میدوزد. او نمیفهمد و نمی شناسد عمویی را که پدرش است! – لطفا…
بیشتر بخوانید » -
رمان ماه نشین
ماه نشین | پارت ۳
#ماه_نشین #پارت3 لحظاتی مات تماشایم میکند و بعد با حرص میغرد « همون بهتر آدم شانَش ، به شانه ی…
بیشتر بخوانید » -
رمان ماه نشین
ماه نشین | پارت ۲
#ماه_نشین #پارت2 کلافه از این همه لفت دادنش ، صدایم را بالای سرم انداخته و داد میزنم «منا ، رفتم…
بیشتر بخوانید » -
داستان کوتاه
کاکتوس | قسمت دو
تندتند سر تکان داد و نچی کرد. آهی کشید و دست از دور صورتش برداشت. – پس چرا غمبرک گرفتی؟…
بیشتر بخوانید »