مطالب وبسایت مد وان
-
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۷۳
4.3 (58) صدای جیغم گوش خودم را هم کر می کند – آهووو … به من گوش کننن شانه هایش…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۳۶
4.6 (65) داشت بازمیگشت. تا چند ساعت دیگر میرسید خانه. در حیاط به رویم باز شد. چتر نداشتم و زیر…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۷۲
4.4 (60) سردار نفسش را سخت بیرون می دهد و من از اعماق وجود خودم را ملامت می کنم آرامِ…
بیشتر بخوانید » -
رمان آنام کارا
رمان آنام کارا پارت 48
4.2 (43) لب های داغشو به لاله ی گوشم چسبوند و گاز ریزی گرفت که تند به عقب هلش دادم…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
معرفی رمان قَراوُل
4.6 (48) قراول:نگهبان،متحفظ داستان، داستانِ عشقی است که از درون مشکلات شعله می کشد عشقی سوزاننده در دهه ی…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۳۵
4.4 (71) این قصه از کجا شروع شد؟ از آنجا که من هیچ از امیر خوشم نمیآمد. از روزی که…
بیشتر بخوانید » -
رمان سیب سرخ حوا
رمان سیب سرخ حوا «پارت7»
4.5 (53) *حلما چشمام رو باز میکنم.هنوز بیمارستانم که.هیچکس رو به جز یک پرستار بالای سرم نمیبینم.از پرستار می پرسم:خانم…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۷۱
4.5 (66) آرام: درب خانه را باز می کنم و پلاستیک های مواد غذایی را که روی زمین گذاشته بودم…
بیشتر بخوانید » -
رمان سیب سرخ حوا
رمان سیب سرخ حوا «پارت6»
4.1 (43) نمیدونم یعنی مهشید شاهی آدرس خونه ی حلما رو داره؟پس خانم محمدی رو صدا زدم . _خانم محمدی.…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۳۴
4.5 (63) شب را همانجا ماندم. امیر با دست بالا را نشان داد: «میتونی اتاق اهورا بخوابی» فکر کردم حواسش…
بیشتر بخوانید » -
رمان آنام کارا
رمان آنام کارا پارت 47
4.3 (40) زیپ کت چرمم رو بستم و به سمت میز آرایش رفتم و نامه ای رو که روش قرار…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۷۰
4.4 (56) نمی گذارد سردار آرام بماند … خودش را میگیرد … سردار چگونه بدون آرام،آرام بگیرد آخر دخترک ابله…
بیشتر بخوانید »