مطالب وبسایت مد وان
-
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۵۰
4.5 (65) عروسی امیر خوب شروع شد. نه اینکه بد تمام شود، اما خب انتظار نداشتیم آنطور پیش برود و…
بیشتر بخوانید » -
رمان او خدایم بود
رمان او خدایم بود خلاصه و مقدمه پارت یک
4.5 (41) رمان او خدایم بود به نام خدا رمان: او خدایم بود نویسنده: مائده بالانی ژانر: عاشقانه خلاصه:…
بیشتر بخوانید » -
رمان سیب سرخ حوا
رمان سیب سرخ حوا «پارت14»
4.4 (48) *نازلی به خونه رسیدم و خودم رو خسته روی مبل راحتی اتاقم رها کردم. گیج و سردرگم بودم…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۱۶
4.4 (65) شاهرخ همیشه همان پسرکِ پرخاشگر و خودخواه خان زاده است که باید همه ی اسباب بازی های مورد…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۸۹
4.3 (69) راوی: پلک های سنگینش را باز می کند … چندین بار باز و بسته یشان می کند تا…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ ظلمت
رمان پرتویِ ظلمت پارت ۴
4.5 (26) حین کار، حواسش به هر طرفی پرواز می کرد! از خواهر و مادرش به محمد که پیدایش نبود،…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۴۹
4.4 (67) بیرون برف میبارید اما فضای آرایشگاه دم دار و گرم بود. سپیده بادبزنی دستش گرفته و تند تند…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۱۵
4.5 (47) سینی به دست به دی آشوب و فرامرزی که روی دیواره ی کوتاه حوض نشسته اند نزدیک می…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۸۸
4.5 (64) می گذرد و بالاخره درب باز می شود زینب هاج و واج پشت در ایستاده که نمی دانم…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ ظلمت
رمان پرتویِ ظلمت پارت ۳
4.4 (30) روی صندلی اش نشست و گزارشات را با سیستم از نظر می گذراند. سکوت طولانی محمد را که…
بیشتر بخوانید » -
رمان یادگارهای کبود
رمان یادگارهای کبود پارت ۴
4.4 (26) موقع خداحافظی مثل هر بار احترام نظامی مخصوصش را تقدیمش کرد. – آبغوره نگیریها! چشم بههم بزنی کارم…
بیشتر بخوانید » -
رمان قَراوُل
رمان قَراوُل پارت ۱۴
4.4 (57) البرز نگاهش میانِ آویزهای نقابش می ماند … همان هایی که صدای جیرینگ جیرینگشان دل می برد –…
بیشتر بخوانید »