مطالب وبسایت مد وان
-
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۵۰
4.5 (52) پاهایم کشیده می شوند به سویش به سوی پدری که برای اولین بار مهر پدری را از او…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۱۷
4.5 (54) در آینه به تصویر خودم نگاه میکردم. لبخند زدم ببینم چه شکلی میشوم؛ زیبا شدم. اما لبخند روی…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۴۹
4.4 (53) نیاز به آب سرد دارم … یک آب سرد که این آتش غم را در درونم خاموش کند…
بیشتر بخوانید » -
رمان آنام کارا
رمان آنام کارا پارت 38
4.2 (37) شش ماه از ازدواج من و پاشا گذاشت. زندگی خیلی گرم و صمیمی کنار هم داشتیم. مسافرت میرفتیم…
بیشتر بخوانید » -
رمان راغب
رمان راغب پارت 12
4.1 (25) حتی گردنبند را به کل از یاد برده بودم. سریع خودم را روی صندلی راننده جا داده…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۱۶
4.2 (55) من: «خیلی هم بداخلاق نیست. غذاشو که خورد بهتر شد» در خانه حنانه نشسته بودم و دو…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۴۸
4.4 (48) آرام: موهایش را نوازش می کنم همین موهای زیادی لخت مشکی رنگش لبخند می نشیند بر لبم او…
بیشتر بخوانید » -
رمان راغب
رمان راغب پارت 11
4.1 (26) دوستان قبل از اینکه بریم سراغ پارت من خیلی ازتون معذرت میخوام که دیروز نشد پارت بذارم. استرس…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۱۵
4.4 (49) وقتی به خواستگاری برگشتیم، به دلیل نامشخصی همه جایشان را عوض کرده بودند. خانم محبیان دست مرا گرفت…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۴۷
4.2 (51) سلیم داخل خانه را وجب می کند و آتش هر لحظه امکان دارد خانه را فرو بریزد –…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۱۴
4.5 (60) حنانه زنگ زده بود. چند روز پیش خانم محبیان مرخص شد و حالا که کمی بهتر بود، قرار…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۴۶
4.5 (51) دل می کند از لب های آرامی که سنگین هوا را به درون ریه هایش می کشد سردار…
بیشتر بخوانید »