مطالب وبسایت مد وان
-
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۷۴(قسمت آخر)
4.3 (24) زندگی ام داشت دوباره شروع میشد! تمام خرابکاری ها و لکه های سیاه یک طرف، ثبت نام…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۵۷
4.5 (68) آرام با حال بد سمت آشپزخانه می رود و واقعا حالش خوب نیست دیگر ذله شده کابینت…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۲۳
4.9 (62) امید از بلایایی ست که بر سر انسان نازل شده. یکی مثل من چرا باید این را فراموش…
بیشتر بخوانید » -
رمان آنام کارا
رمان آنام کارا پارت 41
4.3 (39) یک ثانیه هم طول نکشید به خودم اومدم و از روی کاپوت ماشین پاشا پریدم اون سمت و…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۵۶
4.6 (51) روی ردیف پله های پایین نشسته و در خودش جمع شده ساعت ۸ شب است و خبری از…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۲۲
4.6 (66) بابای مریم آن سر اتاق روی قالی مقابل ما سه نفر نشسته بود. یک دستش را روی زانو…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۵۵
4.4 (59) صالح پوزخند روزبه را می بیند و جری تر می شود روزبه سعی می کند بلند شود…
بیشتر بخوانید » -
رمان پسر خوب
رمان پسر خوب – پارت ۲۱
4.7 (52) روی پله های حیاط نشسته بودم، چشمانم بسته بود و باد خنک صبحگاهی به صورتم میخورد. یاد خودم…
بیشتر بخوانید » -
رمان آنام کارا
رمان آنام کارا پارت 40
4.1 (44) رسما می لرزیدم. کسی جز دانیال نمی گفت ملکه ی من… کسی با این لحن حرف نمیزد. کسی…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت۸۲(قسمت آخر)
4 (25) با احتیاط از پله ها پایین رفتند. تمامی لحظاتشان، نگاه های ریزشان،خنده هایشان در دوربین ثبت می…
بیشتر بخوانید » -
رمان آزَرم
رمان آزرم پارت ۵۴
4.4 (51) – توام بس می کنی این کثافت کاری رو … تو خودت دوتا دختر داری منصور … این…
بیشتر بخوانید » -
رمان راغب
رمان راغب پارت 16
4.5 (28) از تعجب شاخ در آوردم و ناخودآگاه داد زدم: ـ دبی؟! تمام سرها به سمتم چرخید و من…
بیشتر بخوانید »