مطالب وبسایت مد وان
-
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۲۹
ثاقب را خوب نشناخته بودند او آدم باخت نبود ! در هر صورت برد می کرد حتی اگر آخرین لحظات…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان زیبای یوسف قسمت چهارم
روی یک کاغذ بود. طرح خالکوبی روی یک کاغذ کشیده شده بود. کاغذی مثل صفحات پرونده. فقط همین، چیز دیگری…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان در پرتویِ چشمانت پارت ۲۷
کل مسیر برگشت به سکوت گذشت وارد خانه که شدند هرکس مسیر اتاق خودش را پیش گرفت خواست وارد اتاق…
بیشتر بخوانید » -
رمان آیدا
رمان آیدا پارت 51
آفتاب تازه طلوع کرده بود. دستی به چشمانش کشید و به سمت پرهام برگشت او هم درست مثل آیدا چشم…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۲۸
اطلاعاتی از شماره ناشناس بدست آوردند اما شماره دزدی بود ناشناسی که هیچ ردی از خودش باقی نگذاشته بود حتی…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان بگذار پناهت باشم پارت 21 ( پایانی)
# پارت ۲۱ (پایانی) روشا از پله ها بالا رفتم و وارد اتاق شدم. قلبم از شدت هیجان تو سینه…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان شیرین ترین تلخی پارت 7
سروش؟چه اسم قشنگی!ولی مگه نمیگن اسمه که جزئی از شخصیت رو میسازه؟پس چرا اینقدر این بد اخلاق بود!؟ حتما با…
بیشتر بخوانید » -
رمان سقوط
رمان سقوط پارت چهل و شش
با بهت و ناباوری فقط به مرد مقابلش نگاه میکرد. کمکم اشک از چشمهاش ریخت. رنگ نگاه حسام عوض شد.…
بیشتر بخوانید » -
رمان زیبای یوسف
رمان زیبای یوسف قسمت سوم
جنگل به اندازهای پیچ در پیچ و بزرگ بود که بارها از مسیر اصلی خارج شوند. کسری چند بار خود…
بیشتر بخوانید » -
رمان شیرین ترین تلخی
رمان شیرین ترین تلخی پارت 6
قدم میزدم و گاهی هم چپ چپ برمیگشتم به ایلیا نگاه میکردم و اون هم چشم غره بهم میرفت مثل…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۲۷
با هاکان از اتاق در حال سوختن خارج شدند ثاقب سیگاری بر گوشه لب گذاشته و فندک را روشن کرد…
بیشتر بخوانید » -
رمان هزار و سی و شش روز
رمان هزار و سی و شش روز پارت 21
🌒هزار و سی و شش روز🌒 🌒پارت بیست و یکم🌒 بعد از تموم شدن غذا خودمو سرگرم شستن ظرفها…
بیشتر بخوانید »