مطالب وبسایت مد وان
-
رمان تقاص
رمان تقاص پارت ۲۶
4.2 (28) با ولع قاشق را داخل دهان گذاشتم و از خوشمزه بودنش نفس عمیقی کشیدم _یه جوری داری میخوری…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت۶۱
4.7 (25) آرمان در خانه را باز کرد و خسته خودش را روی مبل انداخت. این روزها که باشگاه می…
بیشتر بخوانید » -
دلنوشته
در سکوت شب…..
4.5 (11) میگه که: در سکوت شب، خانه زد فریاد اما تو نشنیدی..! دل به پایت افتاد ؛ آرزو کردم،…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۵۹
4.6 (22) سیاوش در را باز کرد و اول سردار و بعد سعید، هامون، کیانوش، کیارش و در آخر دختری…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت۶۰
4.3 (29) یک هفته بعد… خودش را خسته روی تخت انداخت و به سقف خیره شد. امروز برای فروش کتاب…
بیشتر بخوانید » -
دلنوشته
اقیانوس
4.2 (10) اقیانوس در اعماق اقیانوسی به وسعت کیلومتر ها سوار بر زیر دریایی از جنس افکارم خود را تجسم…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۵۸
4.4 (17) یک ساعتی بود که بخش اول عکاسی تمام شده بود. آسا نکات آخر را به عکاسان گوشزد کرد…
بیشتر بخوانید » -
داستان کوتاه
گیسوانِ بریده
4.5 (21) سلام دوستان. این داستانِ کوتاه چکیدهای از رمانِ قدیمیمه که نتونستم کاملش کنم اما حیفم اومد بخشیش رو…
بیشتر بخوانید » -
اعترافات
باتلاق
4.5 (11) باتلاق انسان های از جنس توهمات واهی در جست و جو و موشکافی دیگران توقعات و انتظارات مسموم…
بیشتر بخوانید » -
رمان در پرتویِ چشمانت
رمان در پرتویِ چشمانت پارت۵۹
4.1 (26) با توقف ماشین نیم نگاهی به رهام خوابیده می اندازد و خطاب به سپهر می گوید: – خیلی…
بیشتر بخوانید » -
رمان کاوه
رمان کاوه پارت ۵۷
4.5 (20) دکوری های قدیمی را پاک می کرد و سرجایش می گذاشت. چندسال بود که دکور این خانه هیچ…
بیشتر بخوانید » -
رمان
رمان رزسیاه(بوی مرگ) پارت اول
4 (47) رمان رز سیاه (بوی مرگ) _:اه (با خشم گلای رز رو پرت زمین کردم)یعنی چی آخه این کیه…
بیشتر بخوانید »