مطالب وبسایت مد وان
-
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت ۳۷
(کمند) داشتیم با فرهاد میرفتیم شرکت یه جلسه ی فوری داشت. بیرون منتظر بود تا من برسم. رسیدم نزدیک ماشین…
بیشتر بخوانید » -
رمان تناسخ محنت
رمان تناسخ محنت پارت ۴
سریع سرم را به سمتش چرخاندم و گفتم: – نه! نمیشه بیای. با اخم گفت: – چرا اونوقت؟! – آخه…آخه…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت42
من=گوش کن عزیز هیچ ربطی نداره من نمیتونم ببخشمش جوسیکا=مگه چیکار کرده تو اشتباه کردی بکی فقط نقشه کشید تاازهم…
بیشتر بخوانید » -
رمان تناسخ محنت
رمان تناسخ محنت پارت ۳
با دلی راحت گریه میکردم؛ به سبب تمامی آن سالهای بیکسی و پنج سال خوشبختیای که داشت وداع میگفت. –…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن
رمان شانس زنده ماندن پارت 15
رمان شانس زنده ماندن پارت ۱۵ *** ساعت ۸ صبح بود.طبق معمول احسان سَرکار بود .مامانم هم نگاهی به این…
بیشتر بخوانید » -
رمان ارباب عمارت
رمان ارباب عمارت پارت ۴
روز عقد: همه چی اماده شده بود برای عقد! همه جا چراغونی شده بود… سفره ی عقد اماده بود… توی…
بیشتر بخوانید » -
رمان تناسخ محنت
رمان تناسخ محنت پارت ۲
چند لحظه مکث کرد و بعد با داد گفت: – جون من؟! صدایش از پشت گوشی شاد بود و لبخند…
بیشتر بخوانید » -
رمان تناسخ محنت
رمان تناسخ محنت پارت ۱
دستهایم مثل بید روی میز آرایش میلرزیدند. ترس از چیزی که چند ساعت پیش جلوی چشمهایم نمایان شده بود، اضطرابم…
بیشتر بخوانید » -
رمان تناسخ محنت
رمان تناسخ محنت (معرفی خلاصه و مقدمه)
«امیدم به اون بالایی هست» نام رمان: تناسخ محنت نویسنده: فاطمه شکرانیان (ویدا) ژانر: تراژدی، اجتماعی، عاشقانه خلاصه: قهوه و…
بیشتر بخوانید » -
رمان ازدواج سنتی
رمان ازدواج سنتی پارت دوازدهم
پارت دوازدهم. با لبخند به زیبا خیره شدم، یک هفته خونه داری بهش ساخته بود! ـــ خب دیگه چخبر؟! اکتای…
بیشتر بخوانید » -
رمان ارباب عمارت
رمان ارباب عمارت پارت ۳
ضحا_مارال بیخیال شو جان من… اه اعصابمو خورد کردی مارال_ عزیزدلممممم واقعیته ضحا_ حالا کیو برای ازدواج انتخاب کردی؟؟ مارال_…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 15
# مسیح حدود ساعت 5 عصر بود ک به عمارت و دنبال آترا رفتم.. سوار ماشین شد..چشمانش دو کاسه خون…
بیشتر بخوانید »