مطالب وبسایت مد وان
-
رمان شانس زنده ماندن
رمان شانس زنده ماندن پارت 13
دیگه به گلدون نگاه نکردم. و عکس و برداشتم و از زیر زمین خارج شدم. و وارد اتاق خواب شدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن
رمان شانس زنده ماندن پارت 13
دیگه به گلدون نگاه نکردم. و عکس و برداشتم و از زیر زمین خارج شدم. و وارد اتاق خواب شدم…
بیشتر بخوانید » -
رمان رئیس جذاب من
رئیس جذاب من پارت ۳۵
(فرهاد) عه عه عه مامان مارو باش… نه گذاشت نه برداشت این تیکه رو گذاشت پیش من رفت. بابا کارکنان…
بیشتر بخوانید » -
رمان ارباب عمارت
رمان ارباب عمارت پارت ۱
#رمان_ارباب_عمارت (داستان این رمان تصوره نویسنده است و واقعیت ندارد) با ترس و لرز در زدم… صدایی گفت بیا تو…
بیشتر بخوانید » -
رمان اجبار شیرین
اجبار شیرین پارت ۱۹
پارت☆19 – بسیار خوب ،سعی میکنم ساعت شش عصرتوی کافی شاپ روبروی پارك شمارو ببینم فقط دیر نکنید که خیلی…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 11
# آترا همیشه اولین ها سخت ترینه… وقتی یه شب تو اون ویلا موندم و تموم اون خاطرات رو با…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت38
خندیدم… -اره…باز قراره تنهاشم -پس ما چکارهایم؟تاماهستیم تنها نیستی…راستی من واسه یچیز دیگه زنگ زدم -ممنون ک هستید…چیزی شده؟ -بااقای…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 10
# راوی دلیلش را نمیدانست.. دلش تنگ شده بود برای برادرش.. احتمالا دلیلش حضور در ویلایی بود ک ساخته دستش…
بیشتر بخوانید » -
رمان شانس زنده ماندن
رمان شانس زنده ماندن پارت 12
_باران عزیزم رسیدیم ! اصلا متوجه ی زمان نشدم همش داشتم فک میکردم . _باران؟؟ متوجه شدم که احسان صدام…
بیشتر بخوانید » -
رمان آتش
رمان آتش پارت 9
چند روز بعد # آترا جواهر ده.. از وقتی وارد شهر شدیم سنگینیه سینه ام بیشتر شد.. سعی میکردم به…
بیشتر بخوانید » -
رمان سهم من از تو
سهم من ازتو پارت37
-ینی باز تنهاشم؟ -ازاین ب بعد جای میونگ آقا ویلیام هستن! -عهههه چرت نگووو عمراا ابدااااا خندید -عصبانی نشو…جدی میگم…اگرم…
بیشتر بخوانید » -
رمان شوکا
شوکا پارت 16
شوکا پارت¹⁶ نیما کلافه پوفی میکشد. و شوکا عصبی داد میزند: شوکا: نــــیــــما به والله به حاج حسین گفته باشی.…
بیشتر بخوانید »